همه مردم جمع شدند و دعا کردند ولی در عین ناباوری بارانی نازل نشد مردم از موسی علت را جویا شدند
موسی کلیم الله از خدا علت را پرسید که مگر خطالی از ما سر زده وحی آمد موسی در میان شما کسی است بسیار گناه کار
که تا آن شخص در میان شما است دعای مردم به آسمان نمیرسد و بودن یک گناه کار در جمع ؛موجب قطع رحمت میشود.
موسی به نا چار علت را به مردم گفت.حال همه منتظر شخص گناه کار هستند تا از جمع دور شود آیا خدا و پیامبرش موجب میشوند تا آبروی فردی برود .آیا کسی جرات بلند شدن دارد .
باران آمد ، از آسمان ،باران آمد .مگر چنین چیزی ممکن است مردم پچ پچ میکنند کسی که بیرون نرفت ،ما که کسی را ندیده ایم بلند شود . موسی خودش هم حیران است :خدایا کسی بیرون نرفته چه شده است ؟
جوان در زمانی که موسی گفت گناه کاری در بین شماست چون آبروی خود را در خطر میدید،همان جا بدون اینکه کسی متوجه شود با خدای خود نجوا میکند و از خدایس میخواهد او را ببخشد وآبرویش را حفظ کند.
وقتی همه موضوع را فهمیدند موسی از خدا خواست تا آن جوان را به او معرفی کند ولی خدا فرمود:ای موسی زمانی که او گناه کار بود آبرویش را نبرده ام حال که بنده مخلص من است چرا آبروی بنده مومن خود را ببرم.