loading...
اهل سنت وجماعت دهگلان
12345 بازدید : 31 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)

واسطه وشرك

   اكثر مردم از درك حقيقت واسطه وتعبير وتفسير آن به خطا رفته اند، وبدون توجه و دقت در ماهيت آن حكمي كذائي كرده اند كه واسطه شرك است وهركس در هر حالي وهر كيفيتي واسطه قرار دهد مشرك است،ومانند بت پرستاني هستند كه مي گفتند} مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى {«كه براي اين بتان عبادت مي كنيم فقط براي اين است كه ما را به خدا نزديك نمايند».واين كلام به كلي مردود است،واستدلال به اين آيه در جاي خود قرار نگرفته است. چون آيه شريفه صراحت دارد كه در باره اعتراض وانكار بر كافران است،كه براي بتها عبادت مي كنند نه براي خدا،ودر دعوي ربوبيت بتها را شريك خدا مي دانند،عبادت بتها را تقرب ونزديكي به خدا مي دانند.پس كفر آنان از آنجاست كه براي اين بتها عبادت مي كنند ومعتقد هستند ارباب واقعي آنها هستند نه خداوند.در اينجا يك نكته بسيار مهم موجود است كه لازم است توضيح داده شود،وآن است كه اين آيه شهادت مي دهد ،آندسته از مشركان  دراين گفتار راستگو نبودند واعتقادشان نزديكي به خداوند نبود،

تا مجوز عبادت براي بتها باشد،كه گفته اند: «مانعبدهم إلا ليقربونا إلى الله زلفى» همانا اگر اينها راست گو بودند،باين معني مي شود كه خداوند در نزد ايشان جليل تر ومحبوبتر از بتها هستند ودر اينصورت بديهي است كه براي غير خدا عبادت نمي كردند ودر هيچ حال به خدا دشنام نمي دادند در صورتيكه خداوند متعال مسلمين را نهي فرموده كه بتها دشنام ندهيد تا آنها به خدا دشنام ندهند وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ {سورهمباركه انعام –آيه 108.«بتهاييكه كه كافران غير از خدا مي خوانند دشنام مگئيد،كه از دشمني وناداني خدا را دشنام مي گويند،بدينسان براي هر ملتي عملش را زينت داده ايم،وعاقبت برگشت همه بسوي خدايشان مي باشد،واز اعماليكه مي كرده اند خبرشان مي دهد.»  از عبدالرزاق وجماعت ديگر روايت شده است،كه مسلمانان به بتهاي كافران دشنام مي دادند، وآنها هم در مقابل به خداوند دشنام مي دادند،كه خداي متعال آيه فوق را نازل كرد وسبب نزولش همين جريان بود. وبواسطه اين آيه مسلمانان منع شدند كه كلمه نقص و بي ادبي به اين سنگها كه مورد پرستش مشركان در مكه مكرمه بود بر زبان جاري نكنند چون فحش ونقص آور سبب مي شد كه غيرت بت پرستان درباره اين بتها كه از صميم قلب باور داشتند كه نفع وضرر از آنها صادر مي شود،به جوش وهيجان مي آيد وعصباني مس شوند،و در نتيجه به مقابله به مثل بر مي خيزند، وآنها هم به آنكه براي عبادت مي كني نقص مي گويند وفحش مي دهند،كه آن خداوند متعال است كه از تمام نقص ورذائل مبري ومنزه است،نكته اينجاست اگرآنها راست گو بودند،وعبادتشان براي بت هها براي اين است كه آنها را به خدا نزديك كند،هيچ وقت جرأت آن پيدا نمي كردند كه در برابر كسانيكه به بتها فحش بدهند،به خداوند ناسزا بگويند، پس واضح وآشكار است كه ذات خداوند در نزد آنها كمتر وبي ارزشتر از اين سنگها مي باشد. واين معني باز در اين آيه جريان دارد} وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ {الآيه،«اگر از آنها سؤال كني كه چه كسي آسمانها وزمين را آفريده است همانا مي گويند(خداوند)»همانا اگر راست بگويند واقعاً معتقد باشند كه خالق فقط خداوند است وبتها خالق نيستند،بدون شك براي خداوند عبادت مي كردند نه براي بتها،يا دست  كم احترام واعزاز خداوند در نزد آنها بيشتر از احترام واعزاز بتها بود،با وجود اينكه به موقع احساسات ومقابله به مثل حاضرند به خدا دشنام بدهند، آيا اين امر  باور كردني است،بديهي است كه خير، واين عقيده را ندارند والا هيچ وقت ودر هيچ شرايط به خدا ناسزا نمي گفتند.  خود آيه دلالت مي كند كه مشركان نه تنها خداوند را كمتر از اين سنگها مي دانستند بلكه مثالهاي ديگر هم مي آورند،مانند اينكه در اين آيه::}وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيباً فَقَالُواْ هَـذَا لِلّهِ  بِزَعْمِهِمْ وَهَـذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ  فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ{ ،: }سَاء مَا يَحْكُمُونَ {.انعام آيه 136.  «از كشت وزرع وچهارپايان كه خدا آفريده است براي خدا سهمي قرار دادند وبه زعم خودشان گفتند اين براي خداست واين براي شريكان (بتان)ما مي باشد،آنچه براي شركاء آنها است به خدا نمي رسد،وآنچه براي خدا است به شركاء آنها مي رسد،حكمي كه مي كنند حكمي بدي است».اگر خداوند متعال در نزد آنان كمتر از اين سنگها(بتها)نمي بود اين بتها را بر او ترجيح نمي دادند ونمي گفتند بتها هم سهم خود را دارا هستند وهم از سهم خدا استفاده مي كنند ووبا اين سهم بندي كه كرده بودند مستحق آن هستند كه خدا درباره آنها بفرمايد{سَاءمايَحْكُمُونَ}وباز از اين قبيل است كه ابوسفيان قبل از اينكه اسلام بياورد مي گفت«أعل هبل»بخاري روايت مي كند:آن بت كه اسمش را«هبل»گذاشته بودند ندا مي زند كه در اين گيرودار بر خداي زمين وآسمان غالب آيد،تا اينكه او و لشكريانش بر سپاه مسلمانان غالب و فايق آيند چون مسلمانان مي خواهند بر معبود وخداي مشركان غلبه كنند،آنچه ذكر شد كمي از رفتار بت پرستان در مقابل بتها وخداوند متعال مي باشد.اصلاً منظورشان اين نبوده كه اين بتها واسطه نزديكي به خدا باشد،لازم است مطالب فوق بدقت مورد ملاحظه قرار گيرد، چون بيشتر مردم از كنه وماهيت واقعه اطلاع ندارند، واين آيات را بدلخواه خود تفسير مي نمايند  مگر نمي بيني:به هنگاميكه خداوند متعال امر فرمود كه مسلمانان رو  به كعبه نماز بگذارند،از امر امتثال كردند وعبادتشان را رو به قبله انجام  دادند ،يعني كعبه را قبله خود قرار دادند،پس عبادت به جانب كعبه وبوسيدن حجرالاسود، عبادت براي خدا واقتداء به حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وسلم مي باشد،اگر كسي نيت عبادت براي كعبه وحجرالاسود را بنمايد، بدانيد كه مشرك وبه منزله عبادت بتها مي باشد.پس واسطه قرار دادن لازم است وشرك محسوب نخواهد شد،و اينطور نيست كه هر كس بين خود وبين خدا واسطه قرار بدهد كافر باشد،والا تمام بشر بايد كافر ومشرك باشند،چون تمام كار آنها مبنيب بر واسطه قرار دادن آن انجام مي گيرد، حضرت رسول صلی الله علیه وسلم  به واسطه جبرئيل قرآن را گرفت.جبرئيل براي پيغمبرصلی الله علیه وسلم واسطه است، خود حضرت صلی الله علیه وسلم واسطه بين خداوند واصحابش ،قرآن،ان كلام الهي به واسطه پيغمبر صلی الله علیه وسلم ابلاغ گرديد،اصحاب كرام در هنگام شدايد وتنگنا به پيغمبرصلی الله علیه وسلم متوسل مي شدند وشكواي حال خود را نزد او مي برند، وتقاضا مي كردند كه براي آنان دعا كند.يكدفعه نبود كه پيغمبر صلی الله علیه وسلم  بگويد شما كافران شديد وشريك براي خدا قائل شديد چون آوردن شكوی ودرخواست از من درست نيست، بلكه لازم است خودتان دعا كنيد، ومستقيماً از خدا مطالبتان را درخواست نمائيد،چون خدا از من به شما نزديك تر است.بلكه پيغمبرصلی الله علیه وسلم  مي ايستاد وبه درخواست آنان گوش مي داد واز خدا تمنا مي كرد ودعا مي گفت،اين در حالي بود كه تمام اصحاب مي دانستند، عطا كننده واقعي فقط خداوند متعال است.وتنها اوست رزق فراوان مي دهد،مانع مي شود وغيره،و پيغمبر صلی الله علیه وسلم هر كار بكند به اذن خدا وفضل ورحمت او مي باشد وخود پيغمبرصلی الله علیه وسلم مي فرمود : ((إنما أنا قاسم والله معط))«همانا خداوند عطا مي كند ومن تقسيم كننده هستم».  با توجه به مطالب بالا درست است حتي اشخاص عادي را واسطه برداشتن اندوه وبر آوردن نياز و احتياج قرار داد،تا چه رسد به حضرت رسول صلی الله علیه وسلم وپيغمبر عظيم الشأن، وبرتر از تمام انسانها وسيد انس وجن، وبطور مطلق افضل تمام كائنات.

مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم  نفرمود : ((من فرج عن مؤمن كربة  من كرب الدنيا)) تا آخر حديث پس مؤمن مفرج و واسطه از بين بردن كربت و غم واندوه ديگران است.

مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نفرمود است((اگر كسي حاجت ونياز برادرش را برآورد نمايد،به موقع حساب من نزد ترازو مي ايستم اگر حسناتش بيشتر باشدفبها والا من براي او شفاعت مي كنم،پس مؤمن قاضي الحاجات است.

 مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است ((من ستر مسلماً)) .. الحديث ؟

  مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم  نگفته است((أن لله عز وجل خلقاً يفزع إليهم في الحوائج)) ؟.

مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم نگفته است ((والله في عون العبد ما دام العبد في عون أخيه)) ؟

 مگر پيغمبرصلی الله علیه وسلم  نگفته است((من أغاث ملهوفاً كتب الله له ثلاثاً وتسعين حسنة...))

 پس مسلمان در آنجا فرج بخشيده وكمك كرده ،وبه فرياد رسيده است،ولي در حقيقت فرج بخش واقعي وقاضي الحاجات وستار ومعين در حقيقت خداوند متعال مي باشد،ولي چون انسان واسطه قرار گرفته است درست است فعل را از طريق مجاز عقلي به او نسبت داد.  واحاديث بسيار از پيغمبرصلی الله علیه وسلم روايت شده است،كه خداوند متعال بواسطه استغفار آنانكه مساجد را تعمير مي نمايند،عذاب از اهل زمين بر مي دارد،و بواسطه ايشان خداوند متعال به مردم سرزمين رزق مي دهد وآنان را  مساعدت مي فرمايد واز بلاء وغرق شدن وقحطي وغيره محفوظ مي دارد. طبراني روايت كرده است:حضرت رسول صلی الله علیه وسلم فرموده است((لولا عباد لله ركع وصبية رضع وبهائم رتع لصب عليكم العذاب صباً ثم رضّ رضا))«اگر بخاطر بندگاني نباشد كه در ركوع هستند وبچه هاي نباشند كه شير مي خورند وچهارپاياني نباشد كه مشغول چرا هستند عذاب شديد برشما وارد مي شد وشما را مي گرفت».

 ازعبدالله بن عمررضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم گفته است(( خداوند متعال بعضي از مخلوق را آفريده است براي اينكه احتياج ونياز مردم را برطرف نمايند،مردم براي رفع نياز خود به آنها التماس مي نمايند، آن جماعتاز عذاب خدا امين هستند.

از جابررضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم گفت(( إن الله ليصلح

بصلاح الرجل المسلم ولده وولد ولده وأهل دويرته ودويرات حوله ولا يزالون في حفظ

الله عز وجل ما دام فيهم)) .به سند صحيح ثابت شده است.

  «همانا خداوند بواسطه يك مرد صالح فرزند و نوه او و اهل خانواده اش واهل چندين خانه در اطراف خانه او را صالح ميفرمايد،ماداميكه اين شخص صالح در ميان ايشان باشد در حفظ خداوند متعال هستند .   از ابن عمررضی الله عنه  مروي است كه حضرت صلی الله علیه وسلم فرموده است((إن الله ليدفع بالمسلم الصالح عن مائة أهل بيت من جيرانه بلاء))«همانا خداوند به خاطر يك فرد مسلمان صالح صد خانوار از همسايگان او را از بلا محفوظ مي دارد».بعد ابن عمررضی الله عنه  اين آيه را خواند } وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ {الآيه.

 ازثوبان رضی الله عنه روايت شده تا به حضرت رسانيده است كه فرموده است ((لا يزال فيكم سبعة بهم تنصرون وبهم تمطرون وبهم ترزقون حتى يأتي أمر الله))«هميشه هفت نفر در ميان شما هست كه بواسطه آنها شما نصرت مي يابيد وباران براي شما مي بارد وبه شما رزق داده مي شود تا روزيكه امر خدا خواهد آمد(قيامت).

 از عباده بن صامت  رضی الله عنه روايت مي كنند كه حضرت صلی الله علیه وسلم فرمود((الأبدال في  أمتي ثلاثون ، بهم ترزقون وبهم تمطرون وبهم تنصرون))قتاده رضی الله عنه اضافه كرده است(( إني لأرجو أن يكون الحسن منهم))در امتي من هيشه سي نفر هستند بواسطه آنان به شما رزق مي رسد وباران مي بارد ونصرت مي يابيد وقتاده به اين روايت اضافه كرده است كه پيغمبر فرمود اميدوارم حسن جزو اين سي نفر باشد.

  حافظ ابن كثير اين چهار حديث را در تفسير آيه{ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ …الآيه} ،آورده است.

 وانس رضی الله عنه روايت شده است كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم فرمود: ((لن تخلو الأرض من أربعين رجلاً مثل خليل الرحمن ، فبهم تسقون وبهم تنصرون  ما مات منهم أحد إلا أبدل الله مكانه آخر))به اسناد صحيح در كتاب اوسط از طبراني روايت شده است«كره زمين هيچ وقت از چهل نفر خالي نخواهد ماند كه مانند حضرت ابراهيم علیه السلام  هستند ، بواسطه آنها آب مي آشاميد ونصرت مي يابيد، اگر يكي از آنها فوت كند خداوند به جاي او يكي ديگر تعيين مي كند.

 (( برگرفته از  کتاب تصحيح المفاهيم تالیف :  سيد محمد علوي مالكي ؛ ترجمه از محمد بانه اي ))

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آپلود عکس" alt="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" title="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه
    سه شنبه 28 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" title="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان
    پنجشنبه 16 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" title="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!
    شنبه 17 مرداد 1394
    "" alt="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." title="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید...
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394
    نظرسنجی
    وبلاگ تا چه اندازه میتوانددر حال و اینده رضایت شما را جلب کند
    ندای وبلاگ

    ما با افتخار اعلام میکنیم

    که مدیران ونویسندگان این

    وبلاگ همیشه و با جان و دل

    وفادار و پایبند به تمام اصول و قوانین

    مذاهب اربعه و خصوصا مذهب والای شافعی

    میباشد.

    لذادست یاری به سوی تمام هم

    اندیشان دراز میکنیم تا در هر مطلب و

    مشکلی ما را از راهنمایی خودشان محروم

    نفرمایند.

    خواهشمندیم ما را فقط در دایره ی مذهب حضرت

    شافعی رضی الله عنه راهنمایی یا رفع اشکال نمایید.

    حتما بخوانید

    یک شخصی گفت:الله اکبر

    بعد گفت:لااله الاالله محمدرسول الله

    بعد گفت:سبحان الله وبحمده سبحان الله العظیم

    بعد گفت:لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    این شخص70000نیکی را بدست آورد.

    این شخص خود شما هستید.

    مبارکتان باد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 163
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 187
  • بازدید ماه : 306
  • بازدید سال : 529
  • بازدید کلی : 41,500
  • کدهای اختصاصی

    سنت

    سنت یعنی تبدیل عادت

    به عبادت

    آن هم فقط با داشتن

    قصد آن سنت

    مثلا:همه انگشتر دارند

    اما به قصد تبعیت

    از عمل پیامبر همان عادت شما

    تبدیل 

    به عبادت میشود.

    به همین سادگی.

    دومین سالگرد وبلاگ اهل سنت وجماعت دهگلان

    دو سال از ایجاد وبلاگ اهل سنت و جماعت دهگلان میگذرد.

    از تمامی دوستان خواهشمندیم که با نظرات خود ما را در راه پیشرفت بیشتر یاری کنند.