- باب وفا به عهد و پيمان و بجای آوردن وعده
قال الله تعالی: {وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً} الإسراء: ٣٤
و قال تعالی: { وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ} النحل: ٩١
و قال تعالی: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ} المائدة: ١
و قال تعالی: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ{2} كَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ{3} الصف: ٢ – ٣
خداوند می فرمايد: و به عهد وفا کنيد که از عهد پرسيده خواهد شد. اسراء:34
و هم می فرمايد: و به عهد خدا وفا کنيد، چون عهد و پيمان نموديد. نحل: 91
و ميفرمايد: ای مؤمنان به عهدها وفا نمائيد. مائده: 1
و ميفرمايد: ای مسلمانان چرا آنچه را که نمی کنيد می گوييد. بسيار ناپسنديده شد نزد خدا که چيزی را انجام نمی دهيد، بگوييد. صف: 2 – 3
- عن أبي هريرة رضي اللَّه عنه، أن رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « آيَةُ المُنَافِقِ ثَلاثٌ: إذا حَدَّث كَذب، وإذا وَعدَ أخلَف، وإذا اؤْتُمِنِ خَانَ » متفقٌ عليه.
زاد في روايةٍ لمسلم: « وإنْ صَامَ وصَلَّى وَزَعَمَ أَنَّهُ مسلِمٌ » .
- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: نشانهء منافق سه چيز است:
چون سخن راند، دروغ گويد.
و چون وعده کند، مخالفت نمايد.
و چون امين شمرده شود، خيانت کند.
و در روايتی مسلم افزوده شده که: هر چند نماز گزارده و روزه گيرد و گمان کند که او مسلمان است.
- وعن عبدِ اللَّهِ بن عمرو بن العاص رضي اللَّه عنهما، أنَّ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « أرْبع مِنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً خَالِصا. ومنْ كَانَتْ فِيه خَصلَةٌ مِنْهُنَّ كانَتْ فِيهِ خَصْلَة مِن النِّفاقِ حَتَّى يَدَعَهَا: إذا اؤُتُمِنَ خَان، وإذَا حدَّثَ كذَب، وَإذا عَاهَدَ غَدَر، وَإذا خَاصَم فَجَرَ » متفقُ عليه.
- از عبد الله بن عمرو بن العاص رضی الله عنهما روايت شده که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: چهار خصلت است که هرگاه در يک فرد جمع شود، او منافق خالص است و آنکه در او صفتی از اين اوصاف باشد، در او صفتی از نفاق موجود است؛ تا آن را ترک کند:چون امين شمرده شود، خيانت کند.
و چون سخن راند، دروغ گويد.و چون عهد و پيمان کند، فريب بازی نمايد.و چون دعوا کند دشنام دهد.
- وعن جابرٍ رضي اللَّه عنه قال: قال لي النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لو قدْ جاءَ مالُ الْبَحْرَيْن أعْطَيْتُكَ هكَذا وهكذا وَهكَذا » فَلَمْ يَجيءْ مالُ الْبحْرَيْنِ حَتَّى قُبِضَ النبيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَلَمَّا جَاءَ مَالُ الْبَحْرَيْن أَمَرَ أبُو بَكْرٍ رضي اللَّه عنه فَنَادى: مَنْ كَانَ لَهُ عنْدَ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عِدَةٌ أوْ دَيْنٌ فَلْيَأْتِنَا. فَأتَيتُهُ وقُلْتُ لَهُ: إنَّ النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال لي كَذَا، فَحثَى لي حَثْيَةً ، فَعدَدْتُها، فَإذا هِي خَمْسُمِائَةٍ، فقال لي: خُذْ مثْلَيْهَا. متفقٌ عليه.
- از جابر رضی الله عنه روايت است که:
پيامبر صلی الله عليه وسلم برايم فرمود: اگر حتماً مال بحرين آمد، برايت اينقدر و اينقدر و اينقدر می دهم، مال بحرين نيامد تا اينکه رسول الله صلی الله عليه وسلم وفات يافت. چون مال بحرين آمد، ابوبکر رضی الله عنه امر نمود و اعلان کرد، هر کسی که وام يا پيمانی از پيامبر صلی الله عليه وسلم طلبگار است، نزد ما بيايد، و من نزد او آمده و گفتم: که پيامبر صلی الله عليه وسلم برايم چنين و چنان گفت.او برايم دو کف داد، و من آن را شمرده ديدم که پانصد است، و به من گفت که دو برابر آن را بردار.