زنا و پیامدهای اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف المرسلین محمد صلی الله علیه و سلم و علی آله اصحابه اجمعین. اما بعد: در حالي كه تمامی اديان آسماني اتفاق نظر دارند بر این كه زنا حرام بوده و بايد با آن مبارزه شود، جاي تعجب نيست که اسلام به عنوان آخرین دین الهی شديداً با آن خصومت ورزد و با توان بيشتري به مبارزه عليه اين فساد بپردارد تا جامعه را از اختلاط انساب و جنايت بر نسل بشر و نابود ساختن محيط خانواده مصون و محروس بدارد و از گسيختن روابط عاليه انساني و سركشي هواي نفساني و شهوات حيواني و محو فضايل اخلاقي و انتشار امراض موذي جلوگيري نماید.
چنانچه خداوند منان در كلام شريف خويش ميفرمايد: وَ لاتَقْرَبُوْا الزِّنَي اِنَّه كَانَ فَاحِشَةً وَ سَآءَ سَبِيْلاً اسراء/32 يعني به زنا نزديك نشويد، (كارهايي كه موجب وادار نمودن انسان به زنا ميشوند انجام ندهيد) به راستي زنا گناه بسيار زشت و بدترين راه و شيوه است. همانطوري كه ميدانيم اسلام هر چيزي را كه حرام مينمايد تمام راههايي را كه به آن منتهي ميشود مسدود میكند و تمام وسايل و مقدماتي را كه به تحقق آن كمك مينمايد، حرام ميسازد. بنابراين اسلام هر امري را كه باعث تحريك اين غريزه و باز شدن راه فتنه بر مرد و زن شود و انسان را بر زنا تشويق و به آن نزديك نمايد، حرام كرده است و به منظور جلوگيري از فتنه و فساد با آنها مخالفت ميكند.
غريزه انساني
خداوند متعال انسان را به وجود آورده و او را بعنوان نمايندهاش بر روي زمين قرار داده است تا به عمران زمين و انجام وظايف محوله اقدام نمايد و اين امر مستلزم آن است كه نوع انسان داوم داشته باشد و بتواند حياتش را بر روي زمين استمرار بخشد و كشاورزي و صنعت و معماري را ياد گيرد و بسازد و آباد نمايد و حقي كه بعهده دارد بجا آورد. بمنظور انجام و تكميل چنين وظيفهاي خداوند متعال، مجموعهاي از غرايز و تمايلات را در فطرت انسان به وديعه گذاشته تا به نيروي خود، انسان را بسوي مسائل و و شرايطي بكشاند كه موجب بقاي فرد و نوع انسان است.
غريزه جنسي يكي از غرايز بسيار مهمي است كه با ارضاي آن نوع بشر باقي ميماند. اين غريزه در انسان بسيار نيرومند و سركش و پرتحرّك است به هر وسيلهاي كه باشد مجالي را به دست خواهد آورد و نقش خود را بازي خواهد كرد، انسان در برابر اين غريزه حتما يكي از سه (3) عكس العمل زير را از خود نشان ميدهد:
1ـ انسان يا عنان اين غريزه را رها ميكند و بدون توجه به دين و اخلاق و عرف و مقام انساني، هيچ سد و مانعي را نميبيند و در هر جا و به هر كيفيتي كه باشد به تغذيه و ترضيه آن ميپردازد، همانگونه كه بعضي از اشخاص يا مكاتبي كه پايبند دين و فضائل اخلاقي نيستند و همه چيز را براي خود مباح ميدانند، مسلماً در چنين حالت نامطلوب، انسان از اوج شرافت و كرامت به مرتبه پست حيوانيت سقوط كرده و موجب نابودي و فساد فرد و خانواده و جامعه خواهد شد.
2ـ يا انسان با اين غريزه به مبارزه ميپردازد و آن را سر كوب ميسازد، مانند مذاهب خشك و رهبانيت و… كه ميخواهند انسان را در محروميت و مبارزه با این غریزه ی فطری قرار دهند. البته اين نوع برخورد نيز نامطلوب و موجب زنده به گور كردن و به تعطليل كشانيدن فعاليت اين غريزه خواهد بود و با حكمت الهي كه اين نيرو را در طبيعت انسان به وديعه قرار داده، مخالف ميباشد و با سنت حيات كه اين غريزه را به منظور ادامه حركت خود بكار ميگيرد منافات دارد. 3ـ يا انسان آن را در حد معقول كه با اصل فطرت سازگار است مهار و محدود ميسازد وبه طريق منطقي، به تزكيه و هدايت آن اقدام مينمايد كه اين قسم هم با آزادي و لجام گسيختگي غرايز و هم با سركوبی خشن و بيرحمانه آن مغايرت دارد. و اين برخورد معقول، طريقه اديان آساني است كه زنا را حرام و نكاح و ازدواج را تشويق نمودهاند، مخصوصا دين مبين اسلام مقتضيات اين غريزه قوي را در نظر گرفته و راه حلال را برايش سهل و آسان ساخته و انسان را از سركوبي آن بر حذر میدارد و دوري از زنان را مذموم شمرده است، همچنانكه زنا و مقدمات آن را شديداً منع كرده و با آنها به مبارزه برخاسته است.
شكي نيست اين نوع موضع گيري عادلانه در برابر غرايز از افراط و تفريط به دور و مطابق با عقل سليم است و چنانچه ازدواج مجاز نميشد غريزه جنسي نقش خود را در بقاء نوع بشر انجام نميداد و همچنين اگر زنا حرام نميگرديد و يك زن خاص يك شوهر نميداشت مسلما خانوادهاي كه در دامن آن فضايل اخلاقي و عواطف و روابط محكم اجتماعي و پرورش مييابد و عشق مهر و محبت و گذشت در سايه آن به اوج ميرسد به وجود نميآمد، در نتيجه جامعهاي به وجود نميآمد و سير و حركت به سوي كمال كه هدف اصلي خلقت است حاصل نميشد.
زنا و نظر اسلام نسبت به اين عمل
زنا، كاري است بسيار زشت و قبيح كه اطمينان و آرامش روحي را كه انسانهاي پاك دامن از آن بهرهمند هستند، از افراد زناكار ميگيرد و آنان را دچار نگراني و اضطراب ميسازد. در حالي كه عفت و پاكدامني موجب سلامت جسمي و روحي و اعتماد و اطمينان قلبي است، زنا نگراني و دلهره و احساس ناپاكي و گناه به بار ميآورد، شخصي كه دامن خود را به اين گناه بزرگ آلوده كرده، بود ضمن اينكه احساس شرمندگي و پشيماني فراوان ميكند، در مقام توبه و درخواست اجراي احكام عقوبت اسلامي عليه خود، بسیار پريشان و نگران و دل واپس است و به تعبير قرآن «و يَحْسِبُوْنَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِم» از هر صدايي تكان ميخورد و آنرا عليه خود ميداند و هر نگاهي، قلب آنان را به لرزه در ميآورد.
زنا مانند سيل ويرانگر تمام آداب و اخلاق و فضايل را نابود ميسازد و هر نور و روشنايي كه از صفات پسنديده در درون انسان است خاموش و تاريك نموده، رحم و عاطفه و كرامت و شرافت را نابود ميكند. و از نتايج شوم و بسيار اسفناك و خطرناك آن بدور انداختن نوزادان نامشروع در كوچهها و خیابانها است. كه يا ميميرند و يا بصورت سربار جامعه در ميآيند. اين افراد هميشه احساس ناراحتي بر آنان مسلط و نسبت به زندگي بدبين و خشمگين هستند كه چرا از زندگي آرام و مهر و محبت پدر و مادر محروم گشتهاند و بدون داشتن غمخوار و فاميلي در صحنه وجود رها گشته اند.
زناكار، از راه مشروع و صحيح ازدواج منحرف ميشود و به قيمت آبروريزي ديگران و بدون هيچگونه گذشت و فداكاري و احساس مسئوليتي در مقابل زن و بچه و تأمين زندگي آنان، به لذت جويي و هوس بازي خود ميپردازد در حاليكه ازدواج راهي است درست و قانوني و فطري و موافق با سرشت انسان ازدواج انسان را ملزم ميسازد تا قسمتي از زندگي خود را در راه ديگران و زن و بچهاش فدا نمايد و در تأمين معاش و تربيت اخلاقي آنان تلاش كند تا بصورت افراد درستكار و مفيد جامعه در آيند و اين فداكاري لذتي است روحي كه هر انسان پاكدامني كه ميخواهد ازدواج كند آنرا احساس مينمايد. ازدواج يك رابطه صحيح انساني است كه بين زن و شوهر مهر و محبت و گذشت و فداكاري را به وجود آورده و آن دو را به صورت يك نفس واحده میگرداند در اينباره خداوند منان ميفرمايد: «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَّوَدَّةً وّرَحْمَةً. روم/21 يعني خداوند در بين شما زنان و شوهران مهر و محبت و عشق و علاقه قرار داده است. اين در حالي است كه زنا تنها بر لذت جويي حيواني و زودگذر و نفع شخصي استوار است و هيچ مسئوليت و علاقهاي را به وجود نميآورد و اكثر اوقات باعث دشمني، خونريزي و آبروريزي ميگردد به علاوه زن و مرد زناكار حتي در نظر همديگر، پست و رذل و جنايتكار هستند. بدين جهت است كه اسلام شديداً به مبارزه با زنا برخاسته و آنرا تحريم نموده و عمل زنا را يكي از مهمترين اعمال حرام و شديد ترين گناهان كبيره دانسته و تأكيد دارد كه كاري است بسيار قبيح كه بايد همه از آن دوري كنند. خداوند متعال ميفرمايد: «و لاتَقْرَبُوْا الزِّنَي اِنَّه كَانَ فَاحِشَةً وَ سَآءَ سَبِيْلاً. اسراء/32 يعني نبايد به زنا نزديك شويد و دست به كارهايي بزنيد كه انسان را به زنا ميكشاند، زيرا زنا، كاري است بس قبيح و حرام و ناپسند، و راهي است بسيار بد و انحرافي. خداوند در اين آيه زنا را وصف نموده است به اينكه: عملي فاحش و كاري بسيار زشت و راهي بس بد و نادرست است، پس براستي انسانِ بدي است كسيكه چنين راهي را ميپيمايد، و اينكه در ابتداي آيه مباركه (لا) ي نهي آمده و سپس خداوند بدنبال آن دو صفت زشت، و بد را بيان فرموده است اين خود نشانه تنفّر و پرهيز شديد از نزديك شدن به گناه كبيره است تا چه رسد به واقع شدن در آن.
عقوبت و مجازات زنا
يكي از فلسفههاي عاليه اسلام اين است كه مجازات بسيار شديدي را براي شخص زنا کار در نظر گرفته است، چرا كه اخلاق، مادام از پشتوانه قدرت اجرايي مجازات برخوردار نباشد به تنهايي انسانهاي فاسد را كه داراي روحي مريض هستند، از ارتكاب جرايم باز نميدارد و نتيجه مطلوب را نميدهد. ولي ترس از مجازات، جنايتكاران را از ارتكاب جرايم باز ميدارد. اسلام بين مجازات زناي شخص محصن (محصن به انسان مسلمان، بالغ و عاقل و آزادهاي گفته ميشود، كه حتي براي يك بار هم بوده، در يك ازدواج صحيح با همسرش تماس شرعي و دخول حاصل كرده باشد) با زناي شخص غير محصن تفاوت قرار داده است. مجازات مرد و زن غير محصن كه هنوز ازدواج نكردهاند در صورت ارتكاب زنا صد تازيانه است، خداوند متعال در اين خصوص ميفرمايد: «اَلزَّانِيةُ وَ الزَّانِيْ فَاجْلِدُوْا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِاَةَ جَلْدَةً وَّ لا تَاْخُذْكُمْ بِهِمَا رَاْفَةً فِيْ دِيْنِ اللهِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُوْنَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ وَ الْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةً مِنَ الْمُؤْمِنِيْنَ. نور/21 يعني، هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و در اجراي قوانين دين خدا نسبت به آنان رحم نكنيد اگر به خدا و روز آخرت ايمان داريد، و بايد گروهي از مؤمنان بر مجازات ايشان ناظر و حاضر باشند.
اما مجازات زن و مرد محصن كه در زندگيشان موفق به ازدواج صحيح و تماس شرعي حتي براي يكبار هم كه بوده گشتهاند در صورت ارتكاب زنا، رجم است. چون پيامبر صلی الله علیه و سلم ميفرمايد: «لا يحلّ دم امرإ مسلم الاّ باحدي ثلاثٍ. كفر بعد ايمان و زنا بعد احسان و قتل نفس بغير حقٍ. يعني، خون هيچ انسان مسلماني حلال نيست مگر بوسيله سه چيز، كافر شدن بعد از ايمان، زنا كردن بعد از ازدواج، كشتن انساني بناحق. مجازات زنا وقتي اجرا ميشود كه مرد يا زن زاني خود اعتراف به ارتكاب آن نمايند و يا با چهار نفر شاهد عادل كه حقيقت زنا را با چشم خود مشاهده كرده باشند ثابت شود. و هرگاه يكي از اين چهار شاهد در اداي شهادت خود اخلالي به شهادت سه شاهد ديگر برساند، آن سه نفر بايد به عنوان تهمت كننده به هشتاد تازيانه محكوم شوند. مسلما حكمت سختگيري در اثبات جرم زنا اين است كه مردم جرأت نكنند به آساني همديگر را متهم به آن نمايند و آبروي هم را ببرند. كسانيكه به بررسي رجمهايي كه در زمان پيامبر صلی الله علیه و سلم و يا بعد از آن در دوران خلفاء و تابعين واقع شده، پرداختهاند، ميدانند كه اين رجمها با اعتراف خود زاني و با شهادت چهار شاهد، ثابت شده است. هر گاه كسي پيش پيامبر صلی الله علیه و سلم به ارتكاب زنا، اعتراف ميكرد پيامبر صلی الله علیه و سلم از او سؤالهايي ميكرد و ميفرمود: شايد منظورت اين باشد كه نامحرمي را بوسيده باشي؟ يا شايد منظورت اين باشد كه همديگر را لمس كرده باشيد؟
مضرّات زنا
به منظور پيشگيري از بيماريهاي گوناگون جنسي اسلام زنا را حرام كرده است. چنانچه بيان گرديد خداوند متعال در آيه 32 سوره اسراء خطاب به مسلمين ميفرمايند: به ارتكاب زنا نزديك نشوند، زيرا گناهي است بس بزرگ و راهي است بسيار بد. البته تحريم زنا تنها به خاطر مضرات و زيانهاي اجتماعي آن نيست، بلكه، بيماريهاي جسمي و روحي و اخلاقي فراواني كه از ارتكاب زنا به وجود ميآيند نقش مهمي در تحريم آن دارند. در اين مورد كافي است كه بگوييم يكي از آثار زنا مبتلا شدن به بيماري سفليس است كه تمام جهاز و بافت جسم را اعم از جهاز عصبي و لنفاوي و گوارشي و تناسلي را مورد تهديد قرار ميدهد و تمام استخوان و مفاصل و غدد جسمي را اعم از غدد درونريز و بيرونريز، دچار درد و ناراحتي ميسازد و پوست بدن و چشم و گوش را با خطرهاي بسيار جدي روبرو ميكند. و گاهي ارتكاب زنا باعث مبتلا شدن به بيماري سوزاك ميشود، كه اين بيماري جهانيان را به خطر بزرگ تهديد ميكند، و سبب اين بيماري ميكروبي است كوچك كه جز با ميكروسكوب ديده نميشود و عامل انتشار آن مقاربت جنسي است هرگاه مرد با زني كه مبتلا به بيماري سوزاك است ارتباط جنسي حاصل كند بدان مبتلا ميشود. زنا موجب ابتلاء به بيماريهاي گوناگون و خطرات بسيار جدي است، لازم است براي آگاهي كامل بر مضرات و خطرات زنا به كتابهاي مخصوصي كه در اينباره نوشته شده است مراجعه نماييد، تا معلوم شود دين اسلام تا چه اندازه به حفظ سلامت انسان عنايت نموده است.
عوامل مؤثر در حفظ جامعه و صيانت خانواده از زنا
خداوند حكيم در قرآن مجيد ميفرماید: «قلْ لِلْمُؤْمِنِيْنَ يَغُضُّوْا مِنْ اَبْصَارِهِمْ وَ يَحْفَظُوْا فُرُوْجَهُمْ ذَلِكَ أزْكَي لَهُمْ إنَّ اللهَ خَبِيْرٌ بِمَا يَصْنَعُوْن. وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أبْصَارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوْجَهُنَّ وَ لايُبْدِيْنَ زِيْنَتَهُنَّ الاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبَنَّ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوْبِهِنَّ وَ لا يُبْدِيْنَ زِيْنَتَهُنَّ الاّ لِبُعُوْلَتِهِنَّ. نور/31-30 يعني به مردان مؤمن بگو چشم از نامحرم بپوشند و عورتهاي خود را با پوشاندن و دوري از پيوند نامشروع نگه دارند. اين پارسايي براي پاكدلي آنها بهتر و زيبندهتر است. بيگمان خداوند از كارهايي كه آنان انجام ميدهند باخبر است. و به زنان مؤمنه بگو چشمان خود را از نامحرمان فرو گيرند و چشم چراني نكنند و عورتهاي خويشتن را با پوشاندن و دوري از رابطه نامشروع مصون دارند و از زينت و آرايش خود جزء آنچه طبيعتاً همچون چهره و پنجه دستها ظاهر ميشود بر بيگانه آشكار و نمودار نسازند و بايد سينه و بر دوش خود را با مقنعه بپوشانند و زينت و جمال خود را جز براي شوهران خود و … براي ديگران ظاهر نكنند. توجه و دقت در اين دو آية شريفه نشان ميدهد كه خداوند از يك طرف به مردان فرمان ميدهد چشم و عورت خود را از نامحرم بپوشند و از طرف ديگر به زنان نيز دستور ميدهد تا ضمن پوشاندن چشم و عورت از نامحرم، زينت خود را هم بپوشانند.
در اين آيه هم به مرد و هم به زن دستور داده شده تا چشم و عورت خود را از نامحرم بپوشانند ولي زن را مكلف كرده كه علاوه بر پوشاندن چشم و عورت، زينت خود را نيز جز براي كسانيكه در آيه دوم مستثني شدهاند بپوشاند. در اينجا شايد برخي سئوال كنند اين فرق براي چيست؟ در جواب آنان ميتوان بگوييم كه، خداوند وقتي خلق را آفريد ارادهاش بر آن تعلق گرفت كه آنان را مشمول هر خيري گرداند و از هر شري دور نمايد. و از جمله شروري كه اراده فرمود مردم از آن دور باشند، مفسده زناست، كه اگر شيوع يابد، موجب تباهي انسان و ظهور هرج و مرج در مسائل زناشويي ميگردد. اين امر فقط مربوط به يك زن و يا يك مرد و حتي يك گروه نيست، بلكه سلامت جامعه انساني را در تمام ابعاد به خطر مياندازد. و براي پايهگذاري يك جامعه انساني بدور از اين مفاسد، بايد مجموعه هاي انساني را از مفاسد دور كرد.
وقتي به مرد امر گرديده تا چشم و عورت خود را از نامحرم بپوشد، از آن جهت است كه نگاه كردن، انسان را تحريك ميكند كه تا رسيدن به نتيجه و اشباع غريزه جنسي بصورت نامشروع زن را دنبال كند. ولي اگر از همان ابتدا از نگاه كردن به زن نامحرم چشم پوشي كند، خود را از افتادن در منجلاب زنا حفظ نموده است. و اين يكي از پايههاي اخلاقي، تربيتي و عقيدتي اسلام است. پس اگر عفت چشم و عورت از خود نشان دهد، از جنايت به دور بوده و هدفي كه اسلام براي حفظ سلامت جامعه در پي آن است، تحقق يافته و جامعه از بروز هرج و مرج در روابط جنسي بدور ميماند. ولي زن نبايد تنها نگاه و عورت خود را بپوشاند، زيرا در صورتيكه زينت خود را در معرض ديد ديگران قرار دهد، حفظ نگاه و عورت باعث نميشود كه ديگران به دنبال او نيفتند. اظهار زينت و زيبائيهاي اندام توسط زن، مردان را به دنبال او ميكشاند. از اين روست كه قرآن مجيد چيزي علاوه بر مرد از او ميخواهد، يعني پوشاندن زينتهاي خود مگر براي كساني كه آيه دوم آنها را مستثني نموده است.
چشم و عورت نقش طلب را ايفاء ميكنند و زينت نقش عرضه را دارد. زن جز با بكار گيري هر دو دستور يعني حفظ نگاه و عورت و عدم عرضه ی زينت نميتواند خود را از لغزش زنا مصون بدارد. بكار بستن اين دو آيه شريفه بهترين علاجي است كه زن و مرد را در زندگي اجتماعي خود، از لغزش مصون و محفوظ ميدارد و تمام راههايي را كه ممكن است فساد از طريق آنها وارد جامعه بشري گردد، از همان ابتدا ميبندد تا كار به جايي نكشد كه ديگر علاج ناپذير باشد. براي مثال، دو رشته سيم برق را در نظر بگيريم كه يكي حامل بار الكتريكي مثبت و ديگري حامل بار الكتريكي منفي است. به رغم اينكه هر دو براي مفيد بودن، بايد به هم وصل شوند، ولي ميبينيم كه لايهاي به عنوان عايق آن دو را به رغم اينكه در كنار هم امتداد مييابند، از هم جدا ميكند و زماني كه در محل مناسب بهم متصل ميشوند، نتيجه اين اتصال روشنايي و گرمي است و علت غايي وجود آنها نيز همين است كه در جا و زمان مناسب بهم وصل شوند.
ولي اگر اين اتصال در جاي نامناسب ديگر واقع شود، نتيجهاي جز خاموشي و سوختن سيمها و عوارض ديگري از قبيل آتش سوزي و زيانهاي مالي و جاني، در پي نخواهد داشت. پس نتيجه ايجاد اتصال ميان دو رشته سيم برق در طول مسير امتداد آنها چه خواهد بود؟ بهمين دليل است كه جلوگيري از اتصال زن و مرد در غير محل مناسب و مجاز، به معناي حفظ هر كدام از آنها از عوارض منفي چنين اتصالي است كه در نهايت منجر به سلب زندگي سالم بشري میگردد و حفظ چنين حالتي براي دستيابي به نتيجهاي كه بر آن مترتب است وظيفه هر دو طرف يعني هم زن و هم مرد است. ميبينيم كه اسلام هم درد را شناخته و هم علل و اسباب بوجود آورنده آنرا. و از همانجا كه نگاهي رد و بدل ميشود و كلماتي بر زبان ميرود تا جاييكه منجر به سقوط و تماس جنسي ميشود، همه را مد نظر قرار داده است. و تصريح دارد كه تا انسان چشم و دست و حواس خود را از گناه پرهيز ندهد، نميتواند خود را از افتادن در گناه و خيانت حفظ كند. جملهاي شيرين و نگاهي زودگذر، ملاقات و تعارف و مجامله، و تكرار ملاقاتها و رد و بدل شدن عبارات خوش آيند و شيرين و بعد قرارها و مدارها، و آنگاه خلوتهاي توأم با رد و بدل شدن بوسههاي داغ، آنگاه مستي عاشقانه و از خود بي خود شدن و زوال عقل تحت تاثير خواهشهاي نفساني تن و مستي عشق. در اين حال زن و مرد تا اينكه تن به خواهشهاي نفساني نداده و غريزه شهواني خويش را اشباع نكنند، هيچ چيز ديگري نميفهمند.
چه زیبا میسراید شاعر شیرین بیان عرب، آنجا که میفرماید: نَظرَةٌ فَبتِسَامَةٌ فَسَلامٌ * فَکَلامٌ فَمَوعِدٌ فَلِقَاءٌ. یعنی نگاهی و لبخندی و سلامی، سخنی و قراری و دیداری. پس علاج صحيح آن است كه انسان نفس خود را از پيروي غريزه باز دارد. غريزهاي كه خداوند راه صحيح استفاده از آنرا براي انسام مشخص فرموده تا بر رفتارش براي حفظ سلامت جامعه از انحرافات و صيانت خانواده از سقوط تأثير عملي داشته باشد و انسانيت را از بروز هرج و مرج، پاك گرداند و انساب را بصورت موروثي حفظ كند، كه چنين كاري براي روابط ميان زن و مرد پاكيزهتر و به تقواي اخلافي نزديكتر است و بهترين تضميني است كه تنها اسلام براي حفظ بشريت از سقوط عرضه نموده و ساير قوانين وضعي بشري آنرا اهمال كردهاند. آرايش كردن زن نيز و نمايان شدن زيباييهاي او در ميان مردان تحريك کننده است، و شعلهاي است كه خرمن شهوات حيواني را كه در وجود آنان به كمين نشسته است به آتش ميكشد! همانطور كه ديدن غذا و بوئيدن آن اشتها را باز ميكند، نگاه هم محرك شهوت است.
توضيح اينكه نفس آدمي هيچگاه بر سر اشتها نميآيد، مگر آنكه چشم به او از انواع ديدنيها تعارف كند. بخاطر همين است كه خداوند به مردان فرموده است كه از نگاههاي حرام دوري كنند و بدنبال آن فرموده است كه «وَ يَحْفَظُوْا فُرُوْجَهُمْ» و خودشان را نگاه دارند. و همچنين به بانوان نيز امر ميكند كه ديدگان خود را از حرام فرو بندند و نيز بدنبالش ميفرمايد «وَ يَحْفَظْنَ فُرُوْجَهُنَّ» زنان نيز خودشان را نگاه دارند، و اينها بدين معناست كه نگاه، پيامآور زناست. رسول اكرم صلی الله علیه و سلم نيز در يكي از احاديث گهربار خويش فرموده است: اَلعَينان تَزنِيان وَ زِنَاهُما اَلنَّظرُ» يعني، چشمها زنا ميکند و زناي چشم، نگاه كردن است. و همچنين در حديثي ديگر فرموده اند: در روز قيامت آتش دوزخ سه چشم را در برنگيرد، چشمي كه از ديدن چيزهايي كه خداوند ديدن آنها را حرام كرده، خودداري كند و چشمي كه در راه خداوند پاسداري كند و چشمي كه از ترس و خشيت الهي گريه كند.
و در حديثي ديگر چنين فرمايش كردهاند: «النظرة سهمة مسمومة من سهام ابليس». يعني، نگاه كردن به زن نامحرم بدون ضرورت شرعي، يك تير زهر آلود از تيرهاي شيطان است. اين حديث شريف با مناسبت و زيبايي بيان شده است چونكه مانند تير زهر آلودي به بدن انسان اصابت كند هر چند كه زخم زيادي ايجاد نكند كه انسان را از پاي درآورد، ولي در اثر تأثير زهر به آرامي گوشت تن انسان را ضايع ميكند، و همانند آن است گناه كردن ناروا هر چند كه به آن شدت نيست كه انسان را به هلاكت اندازد ولي آن نگاه كردن آرزو را در دل انسان ايجاد ميكند و آن آرزو باعث ميشود تا يكبار ديگر، نگاه كند و اندك اندك انسان را با همان نگاههاي حرام، بهلاكت مياندازد. و به دنبال آن وقتي كه انسان به زني نگاه كرد اگر جوان و صاحب جمال نباشد دل انسان به گناه مبتلا ميشود، و اگر صاحب جمال باشد علاوه بر گناه دچار وسوسههاي شيطاني ميگردد و به آرامي آن وسوسهها مانند تيز زهر آلود در بدن انسان نفوذ ميكند و همانطور كه دريافتيم نگاه كردن به نامحرم به حقيقت يك تير زهرآلود است.
استاد مدرس نيز چنين فرمودهاند:
نظر به خال و زلف نامـحرم تيـر شيطان و نفس بـدكار است نه فقـط مضرّت بــه دينـش زد دِلش هم به آن نشانه بيمار است.
از مطالب فوق در مييابيم كه چشم چراني نوعي زنا است و قست عمده ی لذت جنسي را تشكيل ميدهد و بخش مهمّي از كامجويي مرد از زن ميباشد. بهمین خاطر است كه مردان همواره تمايل و گرايش به زنان زيبا دارند و از زنان زشت متنفرند، با آنكه هر دو زن هستند. لذت نگاه، كاميابي و تمتع بزرگي براي انسان است. چه پولهاي هنگفتي كه مردم خرج ميكنند تا ديدگانشان كامياب گردد! خانهها و سقف اتاقها و در و ديوار خانههاي خود را تزئين و رنگ آميزي ميكنند، باغها و باغچههاي زيادي درست ميكنند و انواع درختها و بوتههاي گل در آنها پرورش ميدهند و خانههايشان را با اثاثيههاي فاخر و گرانبها و لوكس كه موجب لذت چشم و كاميابي نگاه میشود، ميآرايند. اين همه تجملات را مردم با دست لمس نميكنند بلكه فقط با نگاههايشان از آنها لذت ميبرند. پس چشم در هر لذتي سهيم است، حتي در لذت خوردن. و به همين جهت ميگويند: چشم بيشتر از دهان ميخورد.
بلكه خود نگاه كردن به غذاهاي اشتها آور به تنهايي كفايت ميكند كه شيرههاي هاضمه در معده ترشح شوند. وقتي قرار باشد كه لذتي كه چشم با نگاه كردن به خوراكيها و ميوههاي اشتها آور خيلي بيشتر از لذتي باشد كه دهان بهنگام خوردنش لذت ميبرد، يك مرد از ديدن ناز و كرشمه و تماشاي بدن برهنه ی يك زن خوش اندام چقدر لذت خواهد برد؟ بنابراين هر مسلمان پرهيزگار بايد چشمانش را با حيا و عفت مهار كند تا از انواع لغزشها رهايي يابد. شهوت جنسي به تلاطم و جنبش در نميآيد مگر اينكه بوسيله چشم، او را از خواب بيدارش كنند. و سرزده وارد نميشود مگر اينكه بوسيله چشم از او دعوت بعمل آيد. زني كه خود را ميآرايد و در انظار عمومي ظاهر ميگردد، جرقهاي براي آتش افروزي است. يك جنايتكار ميباشد كه با اندام زيبندهاش بندگان خدا را به گمراهي ميكشاند! نكبتي است كه از اندامش فساد تراوش ميكند! بسياري از مرداني كه در سنين جواني و خروش شهوت او را ميبينند و طراوت و شادابي را در سراپاي او مينگرند، مثل گرگي كه با ديدن گوشت لذيذ به خود ميپيچد و زوزه ميكشد، دائم در پي چيزي ميگردند كه خودشان را سير كنند، اگر چه لاشه ی گنديدهاي باشند.
آري، درست همانند گرگ در اطراف آن حلقه ميزنند و سپس به سوي او حملهور ميشوند. پس واي بر چنين زناني كه خود شيطان رجيمي هستند كه مردان را به آتش جهنمي ميكشاند. اگر زن براي خود ارزش قائل ميشد و از خود آرايي و عشوه گري در صحبتها و راه رفتنش خودداري ميکرد، هرگز اين فساد و شر پردامنه گسترش نمييافت، چون محال است كه ارزش روابط خانوادگي و كرامت خانواده جز با خويشتن داري و پرهيز كردن از نگاه محفوظ بماند. چه بسا نگاههايي كه خرابي و بدبختي و جدايي زن و مرد را از هم و آواره گي فرزندان را بدنبال خود آوردهاند و ريشه همه اين بدبختيها به نگاه بر ميگردد.
چه شده است كه مردم غافل شدهاند و خودشان را فريب دادهاند، گمان كردهاند كه آرايش و خود آرايي زن يك امر عادي و روزمره است و در اخلاق جامعه هيچ تأثيري نميگذارد، و شهوتهاي خفته را بيدار نميكند، و آتش فرو مرده كامجويي را شعلهور نميسازد. ولي اگر كمي فكر ميكردند، حتما در مييافتند كه اين، پنداري باطل و خيالي محال است! زيرا اگر چنين چيزي بود گفته آنها در رابطه با زن و شوهر نيز بايد صادق ميبود، و بعد از مدتي مودّت و دوستي جايگزين علاقه ميگشت و هر كدام از طرفين زن و شوهر در صدد آن بر ميآمدند كه پس از مدتي همسر خود را عوض كنند. آيا واقعيت همين است؟ نه هرگز! نه. مرد، مرد است و زن، زن. جاذبه ميان مرد و زن يك جاذبه فطري است كه تغيير نميپذيرد و تا دنيا دنيا است هم تغيير نخواهد كرد و اين جاذبه چيزي است كه در رگهاي زن و مرد جريان دارد. و اميال و غرايز طبيعي طرفين را بيدار ميكند.
خون، ترشحات هورموني را از غدههاي مختلف بدن زن و مرد حمل ميكند و بر مغز و اعصاب ديگر اعضاي بدن به هنگام عبور اثر ميگذارد، جزئي از بدن زن جزء متشابهش در بدن مرد كاملا متمايز است. بهمين علت است كه صفات زنانگي در زن در تركيب همه بدن و شكل و اندام و اخلاق و افكار و تمايلات او نمايان است، همانطور كه صفات مردانگي در بدن و اندام و صدا و رفتار و كردار و تمايلات مرد نمايان است. همه اينها قوانين فطري و طبيعي هستند كه از روزي كه خداوند انسان را آفريده است تا بحال، كوچكترين تغييري نكردهاند و تا روز قيامت هم تغيير نخواهد كرد.
خاتمه سخن
خداوند همه مردان و زنان مؤمن را از عواملي كه شهوتهاي آنانرا شعلهور ميسازد، شديداً برحذر ميدارد و به همين علت است كه نه تنها مسلمانان را به شدت از زنا باز داشته است، بلكه از تمام عواملي كه دعوت به زنا ميكنند نيز مسلمانان را برحذر ميدارد و ميفرمايد: «وَ لا تَقْرَبُوْا الزِّنَا» به زنا نزديك نشويد. خداوند سبحان در اين عبارت ميخواهد بيان كند كه خودداري از عمل زنا تمام وظايفي را كه مرد و زن مسلمان مكلف آن هستند، تشكيل نميدهد، بلكه صحيح اين است كه مرد و زن مسلمان از تمام كارهايي كه منجر به زنا میشود دوري گزينند و به چشم چراني و لذت بردن چشم و گوش يا هر يك از حواس ديگر كه باعث غرق شدن در گرداب زنا است، نزديك نشوند. سوگند به خداوند كه اين فرمان سراسر حكمت است، چونكه هر كس به گرداب خروشان نزديك شود، ناگزير در آن غرق خواهد شد و هلاك شدنش نيز حتمي است، هر چند كه بازوهاي نيرومندي داشته باشد و هر اندازه كه در شنا و ستيز با امواج دريا مهارت داشته باشد. گرداب شديد، اجسامي را كه پيرامونش در گردشند، بطرف خود ميكشاند و يكايك بسراغ آنها ميرود و هر كدام چند لحظه ايستادگي ميكنند و كوششهاي بي ثمري از خود نشان ميدهند، تا اينكه سرانجام آنها را ميبلعد.
چقدر حكمت آميز و زيبا گفته است شيخ محمد غزالي: «وقتي كه همه ما قبول كرديم كه سل يك بيماري است، ديگر در پيشگيري از سرايت آن اختلافي نخواهيم داشت». آري. وقتي كه ما قبول كرديم كه زنا عمل زشت و ناپسندي است، در اينباره اختلافي نخواهيم داشت كه آداب و رسوم اجتماع فاسدي كه خودآرايي و خودنمايي زن و آزادي جنسي را تجويز مينمايد و زمينه زنا را فراهم ميكند، بايد كنار گذارده شود.