loading...
اهل سنت وجماعت دهگلان
12345 بازدید : 31 دوشنبه 29 مهر 1392 نظرات (0)

احترام علماء و بزرگان و اهل دانش و مقدم داشتن شان بر ديگران و ارزش قائل شدن به مجالس شان و مهم شمردن آن و اعتراف به مقام و مرتبت شان

قال الله تعالی: { قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ{9}  الزمر: 9

خداوند می فرمايد: بگو آيا آنانکه می دانند و آنانکه نمی دانند برابرند؟ جز اين نيست که خردمندان پند پذير می شوند. زمر: 9

- وعن أبي  مسعودٍ عُقبةَ بنِ عمرٍو البدريِّ الأنصاريِّ رضي اللَّهُ عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، فَإِنْ كَانُوا في الْقِراءَةِ سَواء، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ ، فَإِنْ كَانُوا في السُّنَّةِ سَوَاء، فَأَقْدمُهُمْ هِجْرَةً ، فَإِنْ كانُوا في الهِجْرَةِ سَوَاء، فَأَقْدَمُهُمْ سِنّاً وَلا يُؤمَّنَّ الرَّجُلُ الرَّجُلَ في سُلْطَانِه، وَلا يَقْعُدُ في بيْتِهِ على تَكْرِمتِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» رواه مسلم.

وفي روايةٍ لَه: « فَأَقْدمهُمْ سِلْماً » بَدل « سِنًّا » : أَيْ إِسْلاما.

وفي رواية : يَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤهُمْ لِكتَابِ اللَّه، وأَقْدمُهُمْ قِراءَةً ، فَإِنْ كَانَتْ قِراءَتُهمْ سَواءً فَيَؤُمُّهم أَقْدمُهُمْ هِجْرةً ، فَإِنْ كَانوا في الهِجْرَةِ سوَاء، فَلْيُؤمَّهُمْ أَكْبرُهُمْ سِناً » .

- از ابن مسعود عقبه بن عمرو بدری رضی الله عنه روايت شده است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: امامت دهد گروه را آنکه قاری تر است به کتاب خدا، اگر در قرائت برابر بودند، داناتر شان به سنت، و اگر به دانستن سنت برابر بودند، آنکه قبلاً هجرت کرده، و اگر به هجرت برابر بودند، بزرگترشان از نظر سن، و امامت ندهد شخص، شخص ديگر را در موضع قدرت و ولايتش و ننشيند بر نشستگان او در خانه اش، مگر به اجازهء خودش.

 

و در روايتی عوض "سنا"، "سلما" آمده. يعنی اينکه پيشتر مسلمان شده.

و در روايتی آمده که امامت دهد قوم را کسی که قاری تر است به کتاب خدا و آنکه در قرائت پيش قدم تر است. اگر در قرائت برابر بودند، آنکه قبلاً هجرت کرده امامت شان دهد، اگر در هجرت برابر بودند، بزرگتر شان آنها را امامت دهد.

- وعنه قال: كان رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يمْسحُ منَاكِبَنَا في الصَّلاةِ وَيَقُول: « اسْتَوُوا وَلا تخْتلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُكُم، لِيَلِني مِنكُمْ أُولوا الأَحْلامِ والنُّهَى ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهم، ثُمَّ الذين يلونَهم » رواه مسلم.

- از ابن مسعود بدری روايت شده که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  در نماز شانه های ما را دست کشيده و می گفتند: برابر بايستيد و اختلاف نکنيد، تا دلهای شما مختلف نشود، و بايد عاقلان و بالغان به من نزديک شوند، بعداً کسانی که بعد از ايشان اند، و باز کسانی که پس از ايشانند.

- وعن عبد اللَّه بن مسعودٍ رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لِيَلِني مِنْكُمْ أُولُوا الأَحْلامِ والنُّهَى ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ » ثَلاثاً « وإِيَّاكُم وهَيْشَاتِ الأَسْواقِ » رواه مسلم.

- از عبد الله بن مسعود رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: بايد بالغان و عاقلان به نزديک من ايستاده شوند، سپس کسانی که به آنها نزديک اند، و سه بار اين سخن را تکرار کردند و از سر وصدايی که در بازارها است دوری جوييد و از اختلاط و منازعه و صدا کردن و سخن بيهوده و فتنه هايی که در آن هست، برحذر باشيد.

- وعن أبي  يحْيى وَقيل: أبي  مُحمَّد سَهْلِ بن أبي  حثْمة بفتح الحاءِ المهملة وإِسكان الثاءِ المثلثة الأَنصاري رضي اللَّه عنه قال: انْطَلَقَ عبْدُ اللَّهِ بنُ سهْلٍ وَمُحيِّصَةُ ابْنُ مَسْعُودٍ إِلى خَيْبَرَ وَهِيَ يَوْمَئِذ صُلْح، فَتَفَرَّقَا.فَأَتَى مُحَيِّصةُ إِلى عبدِ اللَّهِ بنِ سَهلٍ وهو يَتَشَحَّطُ في دمهِ قَتيلا، فدفَنَه، ثمَّ قَدِمَ المدِينَةَ فَانْطَلَقَ عَبْدُ الرحْمنِ بْنُ سَهْلٍ وَمُحَيِّصَةُ وَحُوِّيصةُ ابْنَا مسْعُودٍ إِلى النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَذَهَب عَبْدُ الرَّحْمنِ يَتَكَلَّمُ فقال: «كَبِّرْ كَبِّرْ » وَهُوَ أَحْدَثُ القَوْم، فَسَكَت، فَتَكَلَّمَا فقال: « أَتَحْلِفُونَ وَتسْتَحِقُّونَ قَاتِلكُم؟ » وَذَكَرَ تَمامَ الحدِيث. متفقٌ عليه.

- از ابو يحيی و گفته شده از ابو محمد سهل بن ابی حثمهء انصاری رضی الله عنه روايت شده که گفت:

عبد الله بن سهل و محيصه بن مسعود به خيبر رفتند، در حاليکه در آنجا صلح صورت گرفته بود، و در آنجا از هم جدا شدند و محيصه بطرف عبد الله بن سهل رفت که کشته شده و در خون خود غوطه ور گشته بود و او را دفن نمود، و بعد از آن به مدينه آمد.

عبد الرحمن بن سهل و محيصه و حويصه فرزندان مسعود خدمت پيامبر صلی الله عليه وسلم رفتند. عبد الرحمن خواست به صحبت شروع کند، آنحضرت صلی الله عليه وسلم فرمود: بگذار بزرگتر صحبت کند، بگذار بزرگتر صحبت کند. چون کوچکتر قوم بود، او هم سکوت کرد و آن دو نفر ديگر صحبت کردند. آنحضرت صلی الله عليه وسلم فرمود: آيا سوگند می خوريد و قاتل خود را در می يابيد (يعنی از قاتل خويش قصاص يا ديت می گيريد؟) و همهء حديث را ذکر کرد.

- وعن جابرٍ رضي اللَّهُ عنه أَنَّ النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم كَانَ يَجْمَعُ بيْنَ الرَّجُلَيْنِ مِنْ قَتْلَى أُحُدٍ يَعْني في القَبْر، ثُمَّ يَقُول: « أَيُّهُما أَكْثَرُ أَخْذاً لِلْقُرْآن؟ » فَإِذَا أُشِيرَ لَهُ إلى أَحَدِهِمَا قَدَّمَهُ في اللَّحْد. رواه البخاري.

- از جابر رضی الله عنه روايت شده که:

پيامبر صلی الله عليه وسلم دو نفر از شهدای احد را يکجا نموده، و به قبر گذاشته، و می فرمود: که کدامين شان بيشتر از قرآن حفظ دارند؟ چون بسوی يکی از آنها اشاره می شد، او را در گور جلوتر می گذاشت.

- وعن ابن عُمرَ رضي اللَّهُ عنهما أَنَّ النبيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قال: « أَرَاني في المَنَامِ أَتَسَوَّكُ بِسِوَاك، فَجَاءَنِي رَجُلان، أَحدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَر، فَنَاوَلْتُ السِّوَاكَ الأَصْغَر، فقيلَ لي:  كَبِّر، فَدَفَعْتُهُ إِلى الأَكْبَرِ مِنْهُمَا » رواه مسلم مُسْنَداً والبخاريُّ تعلِيقا.

- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:

پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: بخواب ديدم که مسواک می کنم و دو نفر نزدم آمدند که يکی از ديگری بزرگتر بود. من مسواک را به کوچکتر دادم به من گفته شد، به بزرگتر بده ومن هم آن را به بزرگتر دادم.

- وعن أبي  موسى رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « إِنَّ مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ تعالى إِكْرَامَ ذى الشَّيْبةِ المُسْلِم، وَحَامِلِ الْقُرآنِ غَيْرِ الْغَالي فِيهِ، والجَافي  عَنْهُ وإِكْرَامَ ذِي السُّلْطَانِ المُقْسِطِ » حديثٌ حسنٌ رواه أبو داود.

- از ابو موسی رضی الله عنه روايت است که:

پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: که از جملهء تعظيم خداوند تعالی اينست که بر پير مرد مسلمان و حامل قرآنی که در آن غلو نکند، وتارک العمل به آنهم نباشد، و قدرتمندی که در ميان رعيت خود عدل کند، احترام شود.

- وعن عَمْرو بنِ شُعَيْب، عن أَبيِه، عن جَدِّه رضي اللَّهُ عنهم قال: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يَرْحَمْ صَغِيرَنَا، وَيَعْرِفْ شَرفَ كَبِيرِنَا » حديثٌ صحيحٌ رواه أبو داود والترمذي، وقال الترمذي: حديثٌ حسنٌ صحيح.

- از عمرو بن شعيب از پدرش، از جدش رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: کسی که به کوچک ما رحم نکرده و به شرافت بزرگ ما آشنا نباشد، از ما نيست.

- وعن مَيْمُونَ بنِ أبي  شَبِيبٍ رحمه اللَّهُ أَن عَائشَةَ رضي اللَّه عنها مَرَّ بِها سَائِلٌ، فَأَعْطَتْهُ كِسْرَةً ، وَمرّ بِهَا رَجُلٌ عَلَيْهِ ثِيَابٌ وهَيْئَةٌ ، فَأَقْعَدتْه، فَأَكَلَ فَقِيلَ لَهَا في ذلك؟ فقالت: قال رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « أَنْزِلُوا النَّاسَ مَنَازِلَهُمْ » رواه أبو داود. لكِنْ قال: مَيْمُونُ لَمْ يُدْرِك عائِشَةَ .

وَقَدْ ذَكَرَهُ مُسلمٌ في أَوَّلِ صَحِيحهِ تَعْلِيقاً فقال: وَذُكَرَ عَنْ عائِشَةَ رضي اللَّه عنها قالت: أَمرنا رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أَنْ نُنْزِل النَّاسَ مَنَازِلَهُم، وَذَكَرَهُ الحاكِمُ أَبُو عبدِ اللَّهِ في كِتابِهِ « مَعْرفَة عُلُومِ الحَديث » وقال: هو حديثٌ صحيح.

- از ميمون بن ابی شعيب رضی الله عنه روايت شده که:

گدايی از کنار عايشه رضی الله عنها گذشت و او برايش تکهء نانی داد و مردی خوش هيکل و لباس بر او گذشت، وی او را نشاند تا غذا خورد. در اين مورد به وی گفته شد. او گفت که رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرموده است: هر کسی را به جايگاهش قرار دهيد. ابوداود اين حديث را ذکر نموده گفت که: ميمون عايشه رضی الله عنها را درنيافته است.

ولی مسلم در اول صحيح خويش اين حديث را معلق ذکر نموده گفت: و از عايشه رضی الله عنها ياد شده است که گفت: رسول الله صلی الله عليه وسلم  ما را امر نموده که مردم را حسب مقام و منزلت شان در جايگاه شان قرار دهيم. و حاکم آنرا در کتابش "معرفة علوم الحديث" آورده و گفته که حديث صحيحی است.

- وعن ابن عباسٍ رضي اللَّه عنهما قال: قَدِمَ عُيَيْنَةُ بْنُ حِصْن، فَنَزَلَ عَلَى ابنِ أَخِيهِ الحُرِّ بْنِ قَيْس، وَكَانَ مِنَ النَّفَرِ الَّذِينَ يُدْنيهِمْ عُمَرُ رضي اللَّه عنه، وَكَانَ القُرَّاءُ أَصْحَابَ مَجْلِسِ عُمَرَ وَمُشَاوَرَتِه، كُهُولاً كَانُوا أَوْ شُبَّانا، فقال عُيَيْنَةُ لابْنَ أَخِيه: يا ابْنَ أَخي لَكَ وجْهٌ عِنْدَ هذَا الأَمِير، فَاسْتَأْذِنْ لي عَلَيْه، فَاسْتَأَذَنَ لَه، فَأَذِنَ لَهُ عُمَرُ رضي اللَّه عنه، فلما دَخَل: قال هِي يا ابْنَ الخَطَّابِ: فَوَاللَّه مَا تُعْطِينَا الجَزْل، وَلا تَحْكُمُ فِينا بِالعَدْلِ، فَغَضِبَ عُمَرُ رضي اللَّه عنه حَتَّى هَمَّ أَنْ يُوقِعَ بِه، فقال لَهُ الحُر: يَا أَمِيرَ المُؤْمِنِينَ إِنَّ اللَّه تعالى قال لِنَبِيِّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم:  { خُذِ العَفْوَ وَأْمُرْ بِالعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الجَاهِلينَ }  وإن هذا مِنَ الجَاهِلِين. واللَّهِ ما جاوزَهَا عُمرُ حِينَ تَلاهَا عَلَيْه، وَكَانَ وَقَّافاً عِنْدَ كِتَابِ اللَّه تعالى . رواه البخاري.

- از ابن عباس رضی الله عنهما روايت شده که:

عيينه بن حصن آمده به خانهء برادر زاده اش حر بن قيس فرود آمد، و او (حر) از جمله کسانی بود که عمر رضی الله عنه آنها را مقرب می داشت، و قراء، پير و جوان شان ياران مجلس عمر رضی الله عنه و مشاورين او بودند. عيينه به برادرزاده اش گفت: ای پسر برادرم تو در نزد اين امير مقامی داری از او بخواه که مرا به حضورش بخواهد و او از عمر رضی الله عنه اجازه خواست. حضرت عمر رضی الله عنه هم اجازه داد. چون داخل شد، گفت: ای پسر خطاب بخدا تو برای ما بخشش زياد نمی دهی و در ميان ما عادلانه حکم نمی کنی!

عمر رضی الله عنه غضبناک شده خواست او را بزند، حر به او گفت: ای امير المؤمنين خداوند برای پيامبرش صلی الله عليه وسلم گفت: "خذ العفو وأمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين" عفو پيشه کن وامر به معروف نما و از نادانان اعراض کن. و اين از جملهء جاهلان است. والله چون عمر رضی الله عنه آنرا شنيد از آن گذشت نمود و وی سخت در برابر کتاب خدا ايستادگی داشت.

- وعن أبي  سعيدٍ سَمُرةَ بنِ جُنْدبٍ رضي اللَّه عنه قال: لَقَدْ كنْتُ عَلَى عهْدِ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم غُلاما، فَكُنْتُ أَحفَظُ عنْه، فَمَا يَمْنَعُني مِنَ القَوْلِ إِلاَّ أَنَّ هَهُنَا رِجالاً هُمْ أَسنُّ مِنِّي متفق عليه.

- از ابو سعيد سمره بن جندب رضی الله عنه روايت شده که گفت:

من در زمان رسول الله صلی الله عليه وسلم  بچه بودم، و آنچه را از او می شنيدم، حفظ می کردم و چيزی مانع صحبت کردنم نمی شد، مگر اينکه در آنجا مردانی بزرگتر از من بودند.

- وعن أَنس رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « ما أَكْرَم شَابٌّ شَيْخاً لِسِنِّهِ إِلاَّ قَيَّضَ اللَّه لَهُ مَنْ يُكْرِمُهُ عِنْد سِنِّه » رواه الترمذي وقال  حديث غريب.

- از انس رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: هيچ جوانی پيری را بواسطهء سنش احترام نمی کند، مگر اينکه خداوند در وقت پيری کسی را مأمور می کند که به او احترام کند.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آپلود عکس" alt="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" title="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه
    سه شنبه 28 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" title="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان
    پنجشنبه 16 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" title="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!
    شنبه 17 مرداد 1394
    "" alt="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." title="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید...
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394
    نظرسنجی
    وبلاگ تا چه اندازه میتوانددر حال و اینده رضایت شما را جلب کند
    ندای وبلاگ

    ما با افتخار اعلام میکنیم

    که مدیران ونویسندگان این

    وبلاگ همیشه و با جان و دل

    وفادار و پایبند به تمام اصول و قوانین

    مذاهب اربعه و خصوصا مذهب والای شافعی

    میباشد.

    لذادست یاری به سوی تمام هم

    اندیشان دراز میکنیم تا در هر مطلب و

    مشکلی ما را از راهنمایی خودشان محروم

    نفرمایند.

    خواهشمندیم ما را فقط در دایره ی مذهب حضرت

    شافعی رضی الله عنه راهنمایی یا رفع اشکال نمایید.

    حتما بخوانید

    یک شخصی گفت:الله اکبر

    بعد گفت:لااله الاالله محمدرسول الله

    بعد گفت:سبحان الله وبحمده سبحان الله العظیم

    بعد گفت:لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    این شخص70000نیکی را بدست آورد.

    این شخص خود شما هستید.

    مبارکتان باد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 35
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 56
  • بازدید سال : 279
  • بازدید کلی : 41,250
  • کدهای اختصاصی

    سنت

    سنت یعنی تبدیل عادت

    به عبادت

    آن هم فقط با داشتن

    قصد آن سنت

    مثلا:همه انگشتر دارند

    اما به قصد تبعیت

    از عمل پیامبر همان عادت شما

    تبدیل 

    به عبادت میشود.

    به همین سادگی.

    دومین سالگرد وبلاگ اهل سنت وجماعت دهگلان

    دو سال از ایجاد وبلاگ اهل سنت و جماعت دهگلان میگذرد.

    از تمامی دوستان خواهشمندیم که با نظرات خود ما را در راه پیشرفت بیشتر یاری کنند.