- باب منع از شکنجنه نمودن غلام و مرکب و زن و فرزند بدون سبب شرعی، با زياده بر اندازهء ادب
قال الله تعالی: {وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً} النساء: ٣٦
خداوند می فرمايد: و به پدر و مادر نيکوکاری کنيد و بخويشان و يتيمان و مساکين و همسايهء خويشاوند و همسايهء اجنبی و به هم نشين بر پهلو نشسته و به مسافر و بر آنکه مالک او هستيد، هر آئينه خداوند دوست ندارد کسی را که متکبر و خودستاينده باشند. نساء: 36
- وَعنِ ابنِ عُمر رضي اللَّه عنْهُما أنَّْ رسول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قَال: « عُذِّبتِ امْرَأةٌ في هِرَّةٍ حبستها حَتَّى ماتَت، فَدَخلَتْ فِيهَا النَّار، لا هِيَ أطْعمتْهَا وسقَتْها، إذ هي حبَستْهَا ولا هِي تَرَكتْهَا تَأكُلُ مِنْ خَشَاشِ الأرض » متفقٌ عليه.
- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: عذاب کرده شد زنی در برابر گربه ايکه آن را زندانی نموده و نه طعامش و نه سيرابش کرد و نه گذاشت که از حشرات وگزندگان زمين بخورد، تا اينکه مرد و در آن به دوزخ داخل شد.
- وعنْهُ أنَّهُ مرَّ بفِتْيَانٍ مِنْ قُريْشٍ قَدْ نصبُوا طَيْراً وهُمْ يرْمُونَهُ وقَدْ جعلُوا لِصاحبِ الطَّيْرِ كُلَّ خَاطِئةٍ مِنْ نَبْلِهِم، فَلَمَّا رأوُا ابنَ عُمرَ تفَرَّقُوا فَقَالَ ابنُ عُمَر: منْ فَعَلَ هذا؟ لَعنَ اللَّه مَن فَعلَ هذا، إنَّ رسُولَ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم لَعَنَ من اتَّخَذَ شَيْئاً فِيهِ الرُّوحُ غَرضا. متفقٌ عليه.
- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:
او از کنار جوانانی از قريش گذشت که مرغی را ايستاده کرده و او را به تير می زدند و برای صاحب مرغ از هر کدام که تيرش به خطا می رفت از تيرهايشان سهمی معين کرده بودند.
و چون ابن عمر رضی الله عنهما را ديدند، پراکنده شدند. ابن عمر رضی الله عنهما گفت: چه کسی اين کار را نمود؟ خدا لعنت کند کسی که اين کار را نمود.
همانا رسول الله صلی الله عليه وسلم لعنت نمود، آنکه را که ذی روحی را نشانه و هدف قرار دهد.
- وعَنْ أنَسٍ رضي اللَّه عنْهُ قَال: نَهَى رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أنَّ تُصْبَرَ الْبَهَائم. متفقٌ عليه، ومَعْنَاه: تُحْبسَ للْقَتْل.
- از انس رضی الله عنه روايت شده که گفت:رسول الله صلی الله عليه وسلم نهی نمودند از اينکه حيوانات برای کشتن محبوس گردانده شوند (نشانه قرار داده شوند).
- وَعَنْ أبي عَليٍّ سُوَيْدِ بنِ مُقَرِّنٍ رضي اللَّهُ عنْه، قَال: لَقَدْ رَأيْتُني سابِعَ سبْعَةٍ مِنْ بني مُقرِّنٍ مَالنَا خَادِمٌ إلاَّ واحِدةٌ لَطمها أصْغرُنَا فأمَرنَا رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أنْ نُعْتِقَها. رواه مسلم.
وفي رواية: « سابِع إخْوةٍ لي » .
- از ابو علی سويد بن مقَرِّن رضی الله عنه روايت است که گفت:
خود را ياد می دهم که يکی از هفتمين نفر از بنی مقرن بودم و جز يک خدمتگار نداشتيم که کوچکتر ما او را سيلی زد. پس رسول الله صلی الله عليه وسلم ما را امر نمود که او را آزاد کنيم.
و در روايتی آمده که من برادر هفتمی بودم.
- وعنْ أبي مَسْعُودٍ البدْرِيِّ رضِيَ اللَّه عنْهُ قَال: كُنْتُ أضْرِبُ غلاماً لي بالسَّوطِ، فَسمِعْتُ صوتاً مِنْ خَلفي: « اعلَمْ أبا مَسْعُودٍ » فَلَمْ أفْهَمْ الصَّوْتَ مِنَ الْغَضب، فَلَمَّا دنَا مِنِّي إذا هُو رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم فَإذا هُو يَقُول: « اعلَمْ أبا مسْعُودٍ أنَّ اللَّه أقْدرُ علَيْكَ مِنْكَ عَلى هذا الغُلامِ » فَقُلْت: لا أضْربُ مملُوكاً بعْدَهُ أبدا.
وفي روَاية: فَسَقَطَ السَّوْطُ مِنْ يدِي مِنْ هيْبتِه.
وفي رواية: فقُلْت: يَا رسُول اللَّه هُو حُرٌّ لِوجْهِ اللَّه تعالى فَقَال: « أمَا لوْ لَمْ تَفْعَلْ، لَلَفَحَتْكَ النَّار، أوْ لمَسَّتكَ النَّارُ » رواه مسلم. بهذِهِ الروايات.
- از ابو مسعود بدری رضی الله عنه روايت است که گفت:
من برده ای داشتم و آن را به تازيانه می زدم و ناگاه صدايی از پشت سرم شنيدم، بدان ابو مسعود! و از بسياری غضب صدا را نمی فهميدم و چون به من نزديک شد، ناگاه ديدم که او رسول الله صلی الله عليه وسلم است و ديدم که می گويد: بدان ابو مسعود! همانا خداوند بر تو قدرتمند تر است از تو بر اين بچه. گفتم: هرگز برده ای را بعد از او نمی زنم.
و در روايتی آمده که پس تازيانه از هيبتش از دستم افتاد و گفتم: يا رسول الله صلی الله عليه وسلم او برای خداوند آزاد است. و سپس فرمود: اما اگر تو اين کار را نمی کردی، دوزخ ترا می سوزانيد. يا اينکه فرمود: همانا دوزخ ترا لمس می کرد.
- وَعنِ ابْنِ عُمر رضي اللَّه عنْهُمَا أنَّ النبيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قَال: « منْ ضرب غُلاماً له حَداً لم يأتِه، أو لَطَمَه، فإن كَفَّارتَهُ أن يُعْتِقَهُ » رواه مسلم.
- از ابن عمر رضی الله عنهما روايت است که:پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: کسی که برده ای را حدی زد که آن را انجام نداده بود، يا سيلی اش زد، کفاره اش آزاد کردن اوست.
- وعن هِشَام بن حكيم بن حزامٍ رضي اللَّهُ عنْهُما أنَّهُ مرَّ بالشَّامِ على أنَاسٍ مِنَ الأنباط، وقدْ أُقِيمُوا في الشَّمْس، وصُبَّ على رُؤُوسِهِم الزَّيْت، فَقَال: ما هَذا؟ قًيل: يُعَذَّبُونَ في الخَراج، وَفي رِواية: حُبِسُوا في الجِزية. فَقَال هِشَام: أشْهَدُ لسمِعْتُ رسُول اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم يقُول: « إن اللَّه يُعذِّبُ الذِينَ يُعذِّبُونَ النَّاس في الدُّنْيا » فَدَخَل على الأمِير، فحدَّثَه، فَأمر بِهم فخُلُّوا. رواه مسلم « الأنبَاطُ » الفلاَّحُونَ مِنَ العجمِ.
- از هشام بن حکيم بن حزام رضی الله عنهما روايت شده که:وی در شام از کنار مردمی از انباط گذشت، در حاليکه او را در آفتاب نگهداشته بودند و بر سرهای شان روغن زيتون ريخته شده بود.
گفت: اين چه کار است؟
گفته شد که بواسطهء خراج تعذيب می شوند.
و در روايتی آمده که بواسطهء جزيه زندانی شده اند. هشام گفت: شهادت می دهم که از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنيدم که می فرمود: هر آئينه خداوند کسانی که مردم را در دنيا شکنجه و عذاب می کنند، عذاب می کند. و سپس نزد امير داخل شده وحديث را به او گفت: و وی امر نموده و آنها را رها کردند.
انباط: آنان دهقانانی از عجم بودند.
- وعنِ ابنِ عبَّاسٍ رضي اللَّه عَنْهُما قَال: رأى رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم حِماراً مْوسُومَ الوجْه، فأَنْكَر ذلك؟ فَقَال: وَاللَّهِ لا أسِمُهُ إلا أقْصى شَيءٍ مِنَ الوجْه، وَأمرَ بِحِمَارِه، فَكُوِيَ في جاعِرتَيْه، فهو أوَّلُ مَنْ كوى الجَاعِرتَيْن. رواه مسلم.
- از ابن عباس رضی الله عنهما روايت است که گفت:
رسول الله صلی الله عليه وسلم الاغی را ديد که رويش داغ کرده شده بود، و از اين کار بد برد.
ابن عباس رضی الله عنهما گفت: قسم به خدا که الاغم را جز در جائی که از همهء اعضاء از رويش دورتر است علامت گذاری نمی کنيم و امر نمود تا خرش را در سرينهايش، اطراف مقعدش داغ کنند و او اولين کسی است که کنار ران (اطراف دبر) را داغ نمود.
- وعَنْهُ أنَّ النبيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: مَرَّ علَيهِ حِمَارٌ قد وُسِم في وجْهِه فقَال: لعن اللَّه الَّذي وسمهُ » رواه مسلم.
وفي رواية لمسلم أيضا: نَهى رسُولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عن الضَّرْبِ في الوجه، وعنِ الوسْمِ في الوجه.
- از ابن عباس رضی الله عنهما روايت است که:
الاغی از کنار پيامبر صلی الله عليه وسلم گذشت که در رويش نشان کرده شده بود و فرمود: خدا لعنت کند آنکه آن را علامت گذاری کرده است.
و در روايتی از مسلم آمده که رسول الله صلی الله عليه وسلم از زدن بصورت و علامت گذاری در روی نهی فرمود.