loading...
اهل سنت وجماعت دهگلان
12345 بازدید : 36 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)

مفهوم و معني تبرك ( 1 ))

بسياري از مردم در معني و فهم حقيقت تبرك به حضرت رسول صلی الله علیه وسلم  وآثار و آل بيت او ووارثان او از علما واولياءرضي الله عنهم به خطارفته اند،وهركس كه از اين راه قدم برمي دارد به مشرك وضلالت متــصف مي نمايند وتنها به اين بسنده نمي كنند بلكه عادتشان بر اين است كه هـر نو ظهوري را ديدند با تنگ نظري خود به آن نگاه مي كند وچون داراي فكر كوتاه هستند به حقيقت پي نمي برند، لذا شروع مي كنند به نسبت كــــفر وضلالت به افراد مسلمان كه هميشه كلمه شهادت بر زبان دارند.وقبــل ازاينكه به دلايل وشواهدي كه به آشكار بر جواز بلكه بر مشروعيت آن دلالت واضح دارند بپردازم،لازم است بدانيم،تبرك غير از توسل به خــــــداوند ذوالجلال به وسيله آن متبرك نمي باشد، خواه آن مـبارك شـخص يا اثــرويا مكان باشند،آنها وسيله توسل به خداوند مي باشند.

 

اما نسبت به اشخاص و اعيان،اعتقاد بر اين است كـــــــــــــه ذات بزرگوار است وبه خداوند نزديك است،و باز اعتقاد دارند كه اين متـــبرك به ذات خودعاجزاست و نمي تواند مستقلاً جلب منفعت ويا دفع مضرت نمايد،مگر اينكه خداوند به او اذن بدهد.اما تبرك به مكان از لحاظ ايـنكه مكان است وزمين است هيچ فضيلتي ندارد،اما وقتيكه خيرات در آن واقع شده مانند نماز و روزه وجميع عبدات كه بندگان صالح آنها را انجام مـي دهند،بخاطر آن رحمت خدا بر آن مكان نازل،وملائكه در آنجا حـــضور پيدا مي كنند وسكينت وآرامش آن مكان را فرا مي گيرد،وهمان رحــمت وحضور ملائكه وآرامش حاصله همان بركاتي است كه از خداوند مـتعال  در آن امكنه درخواست مي گردد،واما تبرك به آثار چون اين آثار منسوب به ذوات مبارك است وبه همين سبب آنها هم محترم ومشرف هستند وبه خاطر اين سبب واسناد،اين آثار هم محبوب وبزرگوار هستند و مــــورد تبرك قرار مي گيرند.

))تبرك به مو وآب وضو وآب دهان وعرق حضرت رسول صلی الله علیه وسلم(( 

از جـــــــــــعفر بن عبدالله(رض) روايت شده است در جنگ«يرموك»كلاه خودي خالد بن وليد(رض)  گم شد ودستور داد پيدا كنند هرچه گشتند نتوانستند آنرا پيدا نمايند،وبا دستور واصرار زياد باز براي يافتن آن تلاش كـــردند، سرانجام آنرا دريافت ولي بسيار فرسوده شده بود،مدتي گذشت خـالد مي گويد حضرت رسول صلی الله علیه وسلم براي انجام حج عمره به مكه رفته بــود،ودر اثر مراسم ومناسك سرش را تراشيد،مردم براي دريافت موي سرش عجله مي كردند،از آنان سبقت گرفتم و موي پيشانيش نصيب من شد وآنها در همان كلاه خودي گذاشتم،در هر جهاديكه شركت كردم وآن كلاه همراه مــــن بود در كليه آنها موفق و پيروز شدم، هيثمي(رح) مي گويد اين واقعه را طـبراني(رح)  وابويعلي(رح) روايت كرده اند كه مردان آنها از نظر روايت صحيح مي باشـند. وابن حجر(رح) در كتاب مطالب العاليه جلد 4صفحه 9 آنرا آورده است.

از مالك بن حمزه خزرجي از پدرش و او از پدربزرگش ابي  اسيــــد(رضوان الله علیهم اجمعین) كه يك چاه بنام بئر بضاعه درمدينه داشت،حضرت رسول صلی الله علیه وسلم آب دهانش  را  در چاه انداخت ابي اسيد(رض) از آن بعنوان تبرك مي نوشيد.

امام بخاري(رح) با سند خود روايت مي كند«همانا عروه بدقت  اصـــحاب رسول را زير نظر داشت»تا ببيند رفتارشان با نبي اكرم چطور است، بـعداً گفت به خداوند قسم پيغمبرصلی الله علیه وسلم هر وقت آب دهان را دور مي انداخـت  بـه زمين نمي رسيد ودر دست اصحابش قرار مي گرفت و او را به صـورت وبدن خود مي ماليدند، هر وقت دستوري مي داد، براي انجام آن مــسابقه مي كردند، و اگر وضو مي گرفت براي بدست آوردن آب وضــــويش نزديك بود جنگ و زد وخورد پيدا شود وهر وقت سخن مي گفــــت، صداي خود را پائين مي آوردند،وبه منظور احترامش هيچ كس مستقيماً به صورتش نگاه نمي كرد،عروه به طرف رفقا ولشكريان خود بازگــــشت وگفت اي ملت من پادشاهان وحاكمان زيادي ديده ام،نزد كسري وقيصر ونجاشي رفته ام، بخدا قسم هيچ كدام در نزد ملت خودبه اندازه محمد صلی الله علیه وسلم در  نزد اصحابش احترام نداشته وندارند،آب دهانش به زمين نمي افتد وبراي وضويش زد و خورد پيش مي آيد وهر دستوريكه بدهد اصحابش بــراي  انجام آن مسابقه مي كنند،اگر با او صحبت نمايند صداي خود را پائيــن مي آورند وبه منظور اداي احترام مستقيماً به صورت او نگاه نمي كنند.

))تحقيق حافظ ابن حجر بر اين موضوع((

بلي اين روايت اشعار مي دارد كه خلط سينه و موي جدا شده از انبياء پاك هستند واصحاب به انها تبرك جسته اند، واين كار را در حــــضور« عروه»انجام داده اند، ولي در حقيقت به اين منظور بوده است كـــسي كه رهبر خود را تا اين حد دوست داشته باشد وبه آن اندازه مورد احــترام  واقع گردد، به هيچ وجه تصور نمي شود كه اطرافيانش فرار كـنند واو را  تنها بگذارند، يا او را به دشمن تسليم نمايند، بلكه به اندازه محترم بـاشد، درست است از هر طريق ممكن به او توسل جست و از آب دهـــان و  موي او نيز بعنوان تبرك استفاده نمايند.

 

))پيغمبرصلی الله علیه وسلم راهنمائي مي كند كه از آب وضوي او محافظت كنند((

طلق بن علي گفت : گروهي به خدمت حضرت صلی الله علیه وسلم  آمديم وبه او بـــيعت كرديم ودر پشت سرش نماز خوانديم وبعد به او عرض كرديم يــــك  كليسا بسيار بزرگ در جاي مناسب در كشور ما است، ما از شما تــبركي  مي خواهيم كه آنجا را مسجد بسازيم، حضرت فرمود آب آوردند، وضـو گرفت آب مضمضه وآبي كه به آن وضو گرفته بود، درظرفي ريخت و امر كردند برگرديد همينكه به شهر خودتان رسيديد، كليسا را خراب بكــنيد واين آب بر آن بپاشيد، وبعد در همانجا مسجد بسازيد، عرض كرديم  اي رسول خدا صلی الله علیه وسلم  شهر ما بسياردوراست وگرما هم در اوج شدت مي باشد، اين آب به زودي خشك خواهد شد، در جواب فرمود آب را بر آن بيفــزاييد كه بر مباركي آن افزوده مي شود، نسائي در كتاب مشكات رقم 716  ايـن حديث را آورده است.  اين حديث از دلايل معتبر ومشهور است كه تبـــرك به  حضـــرت صلی الله علیه وسلم وآثارش وبه هرچه به او منتسب باشد مشروعيت دارد. اين جـــــماعت درخواست تبرك كردند وحضرت براي اجـابت درخـواسـت آنـان آب  وضويش را به آنها داد.

شايــد در اين رازي بسيار نهاني نهفته است، كـه آنـها هـمان آب را بعنوان تبرك خواستند درصورتيكه نهر آنها پر از آب بود، پس چـرا  اين زحمت ومشقت براي اين مقدار آب و در طي مسافرت طولاني آنرا  با خود برده و از او محافظت نمايند.  بلــي آنچه آنها را وادار كرده بود كه ايــن زحـمت را بكشند و آنرازحمت ندانند، تبرك به حضرت رسول صلی الله علیه وسلم وآثاروهرچه به اومنسوب  باشد، بود كه اين تبرك در شهر آنان پيدا نمي شد، بلكه آنچه تأييد اين  تبرك  مينمايد عمل حضرت رسول صلی الله علیه وسلم و رضايت از درخواست آنان بود، و فرمود آب را به آن بيفزاييد كه باقي مي ماند وهمان بركت استمرار مي يابد.

))تبرك به موهاي پيغمبرصلی الله علیه وسلم  بعد از فوت ايشان((

از عثمان بن عبدالله وامام عيني روايت شده وابن حجر در كتاب فتح و وكيع در تصنيفات خود آورده است چند تار موي سرخ رنگ حــــضرت رسول صلی الله علیه وسلم نزد ام سلمه بود، ودر ظرف مخصوصي شبيه به جلجله نگهداري مي كرد، اگر افرادي مريض مي شـدند، به نـزد ام ســلمه مي آمــدند،ايــن موهاي مبارك را در ظرفي مي انداختند وآب روي آن مي ريختند وبـعنوان تبرك آنرا مي آشاميدند وبه بركت آن از خداوند طلب شفا مي كــــــردند وشفاياب مي شدند 

))حضرت رسول صلی الله علیه وسلم موي سرش را بين اصحاب تقسيم مي كرد((

امام مسلم از انس( رضی الله عنهم اجمعین) روايت مي كند كه حضرت صلی الله علیه وسلم به مــني آمـــد، و رمـــي جمرات را انجام داد وبعداً به محل سكونتش در مني برگشت وقرباني انجام داد، وبه آرايشگر«سرتراش»امر كرد كه بتراشد، وبه طرف راست وچــــــپ سرش اشاره كردند، بعداً خودش موهاي تراشيده را تقســيم مي كــرد،ودر روايت ديگر موي طرف راستش را بـه ابـو طلــحه داد وموي چـــپش را هم به او داد كه بين مردم تقسيم نمايد.

 

))مردم براي گرفتن موي سر حضرت رسول صلی الله علیه وسلم  داد وفرياد مي زدند وعــــجله  مي كردند((

ودر روايـت امــام احـمد در كتـاب مسند آمده است: وقتـــي حضرت در مني سرش را تراشيد خودش از طرف راستش موها را دردست گرفت، وقتي آن قسمت تراشيده شد،آنرا به انس داد وفرمود اين را براي مادرت ام سليم ببريد، انس ميگويدوقتي مردم متوجه شدندكه حضرت اين قسمت مو را به ما اختصاص داد، براي گرفتن قسمت ديگرش هجوم آوردند هر كـس چند تائي گرفت واظهار شادماني مي كردند كه براي اخذ مو موفق شده اند.

))تبرك به عرق حضرت رسول صلی الله علیه وسلم((

از عثمان از انس روايت شده است: ام سليم براي حضرت فرشــــي از چرم مي انداخت وبرآن خواب چاشتانگاه انجام مي داد، هر وقت عرق مي كرد ام سليم آنرا جمع مي كرد ودر يك ظرف شيشه اي مي ريخت، انـس به موقع بيماري وصيت كردند اگر مُردم از آن عرق به كفنم بزنيد.

))تبرك به لمس پوست حضرت رسول صلی الله علیه وسلم((

اسدبن حضيرمرد صالح وشوخ مزاج بود، براي مردم صحبت مي كــــرد وآنها مي خنديدند روزي حضرت رسول مشتي به پهلو او زد، داد وفـغان  راه انداخت كه دردش زياد است، پيغمبرفرمودند بيا قصاص بگير،گفت اي رسول خدا برپهلوي شماجامه پوشانيده در صورتيكه برپهلوي من چيزي نبود، حضرت جامه اش را بالا برد، اسدبن حضير آنرا سـخت در آغــوش گرفت وشروع كرد به بوسيدن قفس سينه اش وگفت اي رسول خدا صلی الله علیه وسلم پدر ومادرم فدايت باشند، از قصاص اين را مي خواستم، حاكم گفته است اين حديث صحيح الاسناد است و ذهبي به آن موافق است، ابن عساكر از ابي ليلي هم روايت كرده است، ابي داود وطبراني هم اين روايت را دارند، در كتاب الكنز جلد7 صفحه 701 و جلد4 صفحه 43 اين مطلب آمده است. ودر اين مورد كه بسياري از اصحاب خواسته اند بدنشان به بدن لخت پيغمبر  تماس پيدا كند وآنرا تبرك بسيار بزرگ مي دانستند بسيار زياد است.

 

))تبرك به خون حضرت رسول صلی الله علیه وسلم((

از عبدالله بن زبير روايت شده است كه پدرش گفته اســت روزي  به خدمت حضرت رسيدم كه حجامت را انجام مي داد،وقتي تــمام شـــد فرمودند، يا عبدالله اين خون را در جاي بريز كه كسي شما را نبيند، وقــتي خون را برد و از رسول خدا ناپديد گرديد، خون را آشاميد، وقـــــتيكه به خدمتش برگشت حضرت فرمود اي عبدالله خون را كجا مخفي  كــردي، پاسخ داد در جاي پنهان كردم كه مي دانم از مردم پنهان مي ماند، حضرت فرمود شايد آنرا آشاميدي؟پاسخ داد بلي آنرا آشاميدم، ابو موسي روايـــت مي كند كه ابوالعاصم گفته است مردم تصور مي كنند اين توانائي بازو كه در عبدالله است از آشاميدن همان خون است . سيوطي، حاكم، طــبراني، بزاز، هيثمي وغيره روايت اين حديث را در كتابهاي خود نوشته اند. ابو نعـيم  در كتاب حيله جلد1صفحه 33 از كيان غلام عبدالله بن زبير روايت مي كــند كه روزي سلمان به نزد حضرت صلی الله علیه وسلم مي آمد، متوجه شد عبدالله بن زبيراز ظرفي چيزي مي آشامد، سپس عبدالله به نزد رسول خداصلی الله علیه وسلم برگشت، فرمـــود كار را تمام كردي؟پاسخ داد بلي، سلمان سؤال كرد چه كاريرا انـــجام داد، فرمود ظرفيكه خون حجامتم در آن بود به او دادم، در جاي پنهاني بـريزد، سلمان عرض كرد يا رسول الله قسم به آن كس كه شما را رسـول خــود گردانيده ديدم عبدالله چيزي را آشاميد وآن همان خون بود،رسـول خــدا سؤال كرد مگر خون را آشاميدي؟پاسخ داد«بلي گفت چرا اين كــــار راكردي؟ جواب داد دوست داشتم كه خون رسول خدا توي شكمم باشـد، پيغمبر از جا برخاست ودستش را بر سر عبدالله ماليد وفرمود((ويل لـك من الناس و ويل للناس منك لاتمسك النارإلاقسم اليمين))وبعضي روايت  كرده اندكه عبدالله درجوابش گفت يقين دارم كه آتش جهنم به خون شما نمي رسد وبه همين خاطر بود آنرا آشاميدم،آنوقت حضرت فرمـــودند((ويل لك من الناس إلي آخر))درسنن سعيد بن منصور آمده اســـــت،به هنگاميكه در جنگ بدر صورت حضرت رسول مجروح وخون آلود شـد مالك بن سنان،زخم را مكيد،تا جاي زخم سفيد شد پيغمبر فرمود خون رابيرون بريز،خون را آشاميد وگفت خير آنرا بيرون نخواهم داد، پيـــــغمبر فرمودند كسي كه بخواهد به يك نفر از اهل بهشت نگاه كند اين مــرد را تماشا نمايد، واين فرد در جنگ احد بدرجه شهادت رسيد.

در يك روايت آمده است كه سلمي همسر ابو رافــع، بــــعضي از آب غسل حضرت را آشاميد، پيغمبر به او فرمودند((حرّم الله بدنك عن النار)) طبراني در كتاب اوسط اين روايت را ذكر كرده است. واحاديث و روايات در اين مورد بسيار است.

 

))تبرك به مكاني كه پيغمبرصلی الله علیه وسلم در آنجا نماز خوانده است((

عبدالله بن عمررضی الله عنه سعي مي كرد در مسجد كوچكي كه در پشت مــسجد شرف الروحاء واقع گرديده ودر طرف راست آن نماز بگذارد چــــــون ديده بود حضرت رسول صلی الله علیه وسلم در آنجا نماز خوانده است، ولذا آنرا مباركتر مي دانستيد.

))تبرك به جاييكه دهان حضرت رسول صلی الله علیه وسلم آنرا لمس كرده است((

امام احـــــمد وغير او از انس روايــــــت كرده انـد، روزي حضرت رسول صلی الله علیه وسلم به خانه ام سليم رفت، ومشك آبي درآنجا آويزان بود،حضرت از دهان مشك آب نوشيد وبعدخوابيد،انس مي گويد،ام سليم دهان مشك آب را كه پيغمبر از آن آب نوشيده بود و دهانش به آن تماس پيدا كـرده  بود به منظور تبرك آنرا بريد وفعلاً در نزد ما مي باشد،يعني ام سلــيم به عنوان تبرك به اثر حضرت رسول ص آنرا در خانه خودش نگه داشـت.

))تبرك به بوسيدن دست كسي كه به بدن پيغــمبرصلی الله علیه وسلم تماس پيدا كرده است((

يحي بن حارث زماري مي گويد : واثله بن اسقع را ديدم گفتم به ايـن دستت با حضرت رسول صلی الله علیه وسلم  بيعت كردي؟جواب داد: بلي گفت دستت را به من بده تا ببوسم او هم دستش را به طرف من آورد، وآنرا بعنوان تبـرك بوسيدم. هيثمي در جلد8 صفحه 42 اين داستان را آورده است.

 

))تبرك به عباي حضرت رسول صلی الله علیه وسلم(( 

از اسماء دختر حضرت ابوبكر صديق رضی الله عنه روايت شده اسـت: روزي يك جبه كسرواني كه دور آن زربافت بود ويك جايش وصله خورده بود بيرون آورد وگفت اين عباي حضرت رسول صلی الله علیه وسلم مي باشد كه در نـــزد  عايشه رضی الله عنها بود، وقتيكه عايشه متوفي شد اين جبه كه پيغمبر آنرا مي پوشــيد بدست من افتاد. والآن ما براي شفاي بيماران آن را در آب مي اندازيم و آن آبرا به بيماران مي دهيم به اميد اينكه خداوند شفاي آنها را عـــــطا  فرمايد. مسلم اين موضوع را در كتاب زينت جلد3 صفحه140 نـقل كــرده است.

 

(( بر گرفته از کتاب تصحیح المفاهیم مولف : سید محمد علوی حسنی مالکی رحمه الله.مترجم: محمد بانه ای))

 

 (( ادامه دارد ... ))

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آپلود عکس" alt="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" title="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه
    سه شنبه 28 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" title="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان
    پنجشنبه 16 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" title="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!
    شنبه 17 مرداد 1394
    "" alt="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." title="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید...
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394
    نظرسنجی
    وبلاگ تا چه اندازه میتوانددر حال و اینده رضایت شما را جلب کند
    ندای وبلاگ

    ما با افتخار اعلام میکنیم

    که مدیران ونویسندگان این

    وبلاگ همیشه و با جان و دل

    وفادار و پایبند به تمام اصول و قوانین

    مذاهب اربعه و خصوصا مذهب والای شافعی

    میباشد.

    لذادست یاری به سوی تمام هم

    اندیشان دراز میکنیم تا در هر مطلب و

    مشکلی ما را از راهنمایی خودشان محروم

    نفرمایند.

    خواهشمندیم ما را فقط در دایره ی مذهب حضرت

    شافعی رضی الله عنه راهنمایی یا رفع اشکال نمایید.

    حتما بخوانید

    یک شخصی گفت:الله اکبر

    بعد گفت:لااله الاالله محمدرسول الله

    بعد گفت:سبحان الله وبحمده سبحان الله العظیم

    بعد گفت:لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    این شخص70000نیکی را بدست آورد.

    این شخص خود شما هستید.

    مبارکتان باد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 97
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 121
  • بازدید ماه : 240
  • بازدید سال : 463
  • بازدید کلی : 41,434
  • کدهای اختصاصی

    سنت

    سنت یعنی تبدیل عادت

    به عبادت

    آن هم فقط با داشتن

    قصد آن سنت

    مثلا:همه انگشتر دارند

    اما به قصد تبعیت

    از عمل پیامبر همان عادت شما

    تبدیل 

    به عبادت میشود.

    به همین سادگی.

    دومین سالگرد وبلاگ اهل سنت وجماعت دهگلان

    دو سال از ایجاد وبلاگ اهل سنت و جماعت دهگلان میگذرد.

    از تمامی دوستان خواهشمندیم که با نظرات خود ما را در راه پیشرفت بیشتر یاری کنند.