loading...
اهل سنت وجماعت دهگلان
12345 بازدید : 28 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)

(2) چهار راه برای اصلاح قلب ونجات آن از امراض 

نویسنده‌: دکتر محمدسعید رمضان بوطی
ترجمه: دکتر امیر عبیدی‌نیا

3. فراوانی دعا و زاری و خواری نمودن در پیشگاه خداوند و حاجت خواستن از او. این مداوا، نه فقط یک عبادت بسیار مهم، بلکه مخ و مغز عبادت است. و فراتر از آن، رفیع‌ترین درجه‌ی نزدیکی به خدا در امر بندگی به حساب می‌آید.
چه بسیار خداوند در کتابش بر عرضه‌ی نیاز بندگانش به درگاه وی، تأکید ورزیده و آن را از مهمترین نشانه‌های بندگان مخلص خویش قرار داده است:
«پروردگارتان را با زاری و در خفا بخوانید! چرا که وی از حد در گذرندگان را دوست نمی‌دارد.»[5]
«خداوند را با دعایی خالصانه و صمیمانه بخوانید! اگر چه کافران را ناخوش آید»[6]
« در زمین پس از اصلاح آن فساد مورزید! و خدا را با بیم و امید بخوانید!»[7]

و همچنین خداوند بندگان خالص خویش را اینگونه می‌ستاید:
«آنان در مارهای نیک بر یکدیگر پیشی می‌جستند و با امید و بیم ما را می‌خواندند و بندگان فقط ما بودند.»[8]
انسان آنگاه به ارزش دعا و خواری و زاری بردن به پیشگاه خدا واقف خواهد شد که احتیاج مبرم خود را به خدا احساس کند و یقین داشته باشد که جز وی یاوری و جز به او امیدی نیست. در آن هنگام است که با دلی صادق و احساسی بیدار و خاضع او را خواهد خواند. مانند کسی که در میان مصیبتی محاصره شده باشد و همه‌ی مردم از رفع مصیبتش اظهار عجز کرده باشند و وی به دنبال یأس از آنان آگاه شده باشد که فقط خداست که اگر بخواهد مصیبت او را رفع و ضرر را زایل خواهد نمود. پس دستانش را به سوی آسمان بلند می‌کند و از اعماق دل و با تمام توان می‌گوید: یا ربّ.
امّا آن که به این نیاز پی نبرده و در زندگیش تنگنا و بلایی را احساس نکرده باشد از آنجا که خود را نیازمند به چیزی نمی‌داند، انگیزه ای هم برای دعا ندارد. وی در گرداگرد خویش چیزی ناخوشایند مشاهده نمی‌کند تا برای رهایی از آن، به دعا متوسل شود. مانند کسی که در لجنزاری از اعمال حرام غوطه می‌خورد و در امواج امیال و خواهش‌های نفسانی فرو می‌رود و اصلاً جز لذات زودگذر و بهره جویی از ثمرات زودرس دنیا چیزی را احساس نمی‌کند. وی در صورتی که به او توصیه کنی تا با نیایش به درگاه خدا، خروج خود را از آنچه بدان دچار است درخواست کند، تو را به باد استهزاء خواهد گرفت و از زمره کسانی محسوب خواهد نمود که می‌گوید: برای محروم و بدبخت شدنت به درگاه خدا دعا کن.
چه بسا که شخص مذکور دست‌های خویش را بلند کند و زبان خود را به بعضی از دعاهایی که به اعتبار وی عقیم و بی خاصیت هستند بگرداند؛ و یا دنبال دعای کسی آمین بگوید. امّا این اعمال وی دعا - به مفهوم حقیقی آن- نا میده نمی‌شود، بلکه صرفاً مشابهی برای آن و تقلیدی از آن است. این اعمال در نظر خدا در دورترین جایگاه ممکن از دعایی که با این گفته اش به آن دستور داده: «ادعوا ربکم تضرعا و خیفة» قرار دارد.
یکی از بارزترین نمونه‌های دعا کنندگان مذکور کسانی هستند که در معیشتی مملو از گمراهی و گناه شناورند، اما اگر یکی از آنان را مخاطب قرار داده و به رشد وتعالی توصیه اش نمایی، و خداوند و مجازات او را به یادش آوری، دستهایش را بلند می‌کند و در همان حال می‌گوید: خدا هدایتمان کند.
شخص مذکور پی روی تو اینگونه دعا می‌کند، اما در همان هنگام دلش در مسیری کاملاً مغایر با آن در تردد است؛ چرا که در حقیقت نگران از دست دادن مجال خوشگذرانی‌ها و معاصیش است و دوست دارد که راه وصول به آن‌ها گسترده‌تر و آسانتر شود.
او برای گریز از پند تو و سدکردن راه استدلال بر خویش، در پیش روی تو به آن دعا تظاهر می‌کند.
امّا اگر شخص گناهکار در حین پوییدن مسیر کناه ذلّت آن را چشید، و در دلش به سبب آویخته شدن گناهان و معاصی از آن، احساس تأسف کرد، آنگاه دستهایش را بلند کرد و از خداوند یاری و هدایت مسألت نمود؛ در آن صورت است که تکلیف دعای صمیمانه و مطابق دستور خدا را به انجام رسانده. روشن است که عامل توفیق آدمی در استقامت و پایداری بر ایمان، لطف خدای متعال است. که اگر این توفیق الهی، جوان درستکار ثابت قدم را رها کند، به دورترین اماکن انحراف و تباهی افکنده خواهد شد. امّا توفیق الهی هم به سبب دو چیز نصیب شخص مسلمان می‌گردد: نیتی که صمیمانه روی به نیکی داشته باشد، و دعایی خالصانه که به درگاه خدا عرضه شود.
وقتی فرد مسلم در تصمیمش بر ثبات قدم و پوییدن مسیر رضایت الهی صمیمی بود، و سپس با دلی تپنده و زاریی صمیمانه به درگاه خدا روی آورد و حاجات خود را طلبید، خداوند هم او را به گونه ای شایسته‌هایت خواهد کرد، و از بدی و زیان ناشی از نفس و شیاطین حفظش خواهد نمود.
روزی در حیاط دانشگاه جوانی جلو مرا گرفت و با سوز و درد از «نفس»ی که او را به سوی بدی می‌کشاند، شکایت نمود و گفت که قادر به حفظ لگام نفسش و غلبه بر آن نیست و زندگی در دانشگاه بر آزمندی نفسش افزوده است و سپس از من خواست که راه رهایی از عذابی را که نفسش برایش فراهم نموده به او نشان دهم.
به او گفتم: این شکایتی را که به پیش من آوردی، با سوز و امیدی افزون بر این عیناً به پیش پروردگارت ببر، و با نجوای با او و عرضه زاریت بر او - آنهم در لحظاتی که کسی غیر از تو و او حضور ندارند - بخواه که نیرو و توفیق به تو عطا کند. اگر این کار را کردی و بر آن استمرار داشتی، خداوند دعایت را مستجاب خواهد نمود و تو را به آسانترین طریق ممکن از نفسی که به عذاب آن دچاری، نجات خواهد داد.
جوهر بندگی جبریی که انسان مبتنی بر آن آفریده شده، رسیدنش به شرایطی آن اندازه بحرانی است که او را وادارد تا دستانش را به سوی آنکه کمکش می‌کند، و از عذابی که به آن دچار است نجاتش می‌دهد، بلند کند و دیگر پیرامون خویش کسی دیگر غیر او را نبیند و جوهر بندگی اختیاریی هم که به انسان دستور داده شده و به آن بپردازد، ایستادن از سرخواری و زاری بر آستانه او، و امیدوارانه بانگ برداشتن و از او درخواستن است.
در این میان کسانی که با این استدلال که: «چیزی را که بنده از خدا می‌خواهد، یا مشیت الهی به انجامش تعلق گرفته و یاخیر؛ اگر گرفته دعا برای جلوگیری از آن سودی نخواهد اشت؛ و اگر نه اساساً نیازی به دعا نیست. از قدر دعا می‌کاهند و آن را دست کم می‌گیرند. ما نمی‌توانیم پاسخ این استدلال را، با گفته‌های علما به نقل از کتاب‌های کلام (از خلال مباحث مربوط به توحید) طولانی گردانیم. نوع سخن ما در اینجا مقتضی آنگونه پاسخ‌ها نیست. فقط می‌گوییم:خداوند، بندگانش را به دعا دستور داده و به مقبول واقع شدن آن هم وعده داده است:
«پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»[9]
و وعده‌ی الهی بی‌تردید صادقانه است و خلافی در پی ندارد. این است آنچه برای تو اهمیت دارد. دیگر با بحث از مطالبی که ربطی به تو ندارد و در حیطه‌ی تخصص تو نیست چکار داری؟ و چرا اندیشه ات را در اموری که به تدبیر خدا و قدرت و غلبه او ارتباط پیدا می‌کند، سرگردان و آشفته می‌گردانی؟
قضا و مشیت الهی حکمی از احکام اوست و وعده‌ی قطعی هم داده و بر خود لازم گرداندهکه دعا را مستجاب گرداند. پس وظیفه‌ی تو فقط آن است که در مقابل حکمش فروتن، و به وعده اش مؤمن باشی و دیگر تدبیر امور را به او موکول کنی.
نتیجه‌ی سخن این که: شخص مسلمان باید ابتدا بیماری‌های پوشیده‌ی دلش را – که کسی جز وی از آن آگاه نیست – بیابد، سپس میزان خطر و اثر آن را در مانع شدن شخص از نیل به رضای خدا – هر چه ظاهراً رفتاری نیک و درست داشته باشد – احساس کند. آنگاه – به همراه کاربرد دو داروی یاد شده – با دعای پیوسته و عرضه زاری و خواری و شکسته دلی به پیشگاه خدا، به مداوایش بپردازد و نیک بداند که خود وی به هیچ نفع و ضرر و یا مرگ و حیات و احیای مجددی در جهت مصالح خویش دسترسی ندارد؛ و نیز این که: دل وی در قبضه‌ی تصرف الهی است، اوست که می‌تواند دردهایش را مداوا نماید و آفتها و موانع کمالش را چاره کند. پس باید که: پیش از دعا، تصمیم صادقانه و نیت سالم و ذلت و فروتنی خویش را به عنوان واسطه و وسیله ای در پیشگاه خدا به نمایش گذارد و بعد برای پذیرفته شدن دعا بهترین اوقات ممکن را برگزیند و حتی الامکان سعی کند از وقت سحر استفاده نماید.زیرا در آن هنگام همهمه‌ی عاصیان فرو نشسته و جان‌ها در آرامشی ناشی از لذات خواب فرو رفته، و از همین رو نظارت خدا بر بندگانش بیش از همیشه جلوه گر می‌باشد.
در این لحظات با سعی و مجاهدت پرده‌ی خواب را از چشمانت پس زن! سپس برخیز و وضویی شایسته به جای آر! و در اوج لذت بندگی در پیشگاه بر پا دارنده‌ی آسمان‌ها و زمین بایست! سپس در حالی که یقین داری که او ایستادن و زاری و گریه و نجوا و آه‌های برخاسته از دردمندی تو را می‌بیند و می‌شنود دست‌های خویش را بلند کن و از او بخواه که دلت را از گناهان آشکار و نهان دور گرداند! در دعایت تا آنجا که می‌توانی پافشاری کن! و بر امیدواریت بر استجابتش در افزا! و برخویش و روزگاری که در بی خبری از خدایت و بی توجهی به رعایت دلت هدر رفته است گریه کن! 
اگر تو این کار را کردی و این حالتت مداوم بود، خداوند دعایت را مستجاب می‌کند و به چاره گریت می‌پردازد و دلت را پاک می‌گرداند و طعم عبادتی راستین و لذت اخلاص در دعا را به تو می‌چشاند. 
امّا از یاد مبر که باید این حالتت پایا باشد. چون جز به واسطه‌ی خدا نمی‌توان از آفات نفس به حضرتش پناه برد. دعا تنها نردبانی است که وسیله صعود و تقرب به خداست و تو تا آنگاه که در قید حیات باید به این صعود ادامه دهی، اگر نه لغزیدن گامهایت و بازگشتن به آنجا که بودی – آنهم در یک لحظه – بسیار محتمل است.


4. اجتناب از حرام خواری – که البته این مداوایی سلبی است. 
جسمی که با مال حرام پرورش یافته باشد، غالباً نفس متمایل به انحراف و خروج از موازین الهی را به دنبال خود دارد و اگر احیاناً مقید به رعایت موازین ظاهری اسلام بود، بیماری‌های خطرناک فراوانی در باطنش جمع خواهد شد.
حرام خواری از بارز‌ترین نمونه‌هایش یعنی گرفتن اموال سایرین بدون رضایتشان آغاز می‌شود، سپس گونه‌ها و شکل‌های متفاوتی می‌یابد و سرانجام به موارد متعددی که شبهه هستند و مظنّه حرام ختم می‌شود.
آن که نتوانسته از شبهه‌ها رهایی یابد – اگر بخواهد – می‌تواند خود را از محرمات نجات دهد. کسی که بهانه و توجیهی را دستاویز دچار آمدن به شبهه قرار داده، طبیعتاً دیگر هیچ مستمسکی برای بهره مندی از حرام نخواهد داشت.
بهره وری مداوم از مال حرام، پیامدهای بسیار خطرناکی در زندگی شخص مسلم به جای می‌گذارد که شاید خفیف‌ترینشان قساوت بسیار عجیبی است که گریبانگیر دل می‌شود. تا آنجا که دیگر هیچ پند و یادآوری و نیز هیچ امید بخشیدن و ترساندن و هشداری کوچکترین تکانی به دل نمی‌دهد. دلیل آن هم روشن است : چون در میان دل و عقل جدایی کامل ایجاد شده. عقل ادراک می‌کند بدون اینکه دل متأثر شود، اولی تسلیم است بدون آنکه دومی انعطافی نشان دهد و از آنجا که دل سرچشمه رغبت‌ها و عاطفه‌هاست و تأثیرات بزرگ هم ناشی از آن، هیچگاه عقل به تنهایی نخواهد توانست رفتارهای آدمی را در زندگی رهبری کند.
از دیگر پیامدهای سهل انگاری در خصوص این مداوا، تبدیل شدن مسلمانی شخص به شعائری است که صرفاً به ظاهرش شکل می‌دهد؛ و همزمان آن نهان پوشیده‌ی آدمی در راه‌های دیگری که محرک‌های ناشی از خواهش‌ها و امیال و انگیزه‌های برخاسته از نفس و غرایز آن ترسیم می‌کنند، سیر می‌کند.
اگر شخص مسلمان به این سهل انگاری ادامه دهد و پذیرای هر مالی – بی توجه به اینکه چگونه به دست آمده – باشد، دیگر سایر مداواهایی هم که پیش از این ذکرشان رفت بی تأثیر خواهند ماند. دیگر نه تلاوت قرآن غفلتش را به هشیاری بدل می‌کند و نه اوراد و اذکار بهبودی به حالش خواهند بخشید و نه دعایش شنیده و یا مستجاب خواهد شد. در این زمینه «مسلم» و «ترمذی» و... در حدیثی از قول ابو هریرة و او هم از پیغمبر (ص) روایت کرده اند که گفت:
« ای مردم! خداوند پاک است و پذیرای جز پاک نیست و خداوند همان دستوری را که به فرستادگان خویش داده به مؤمنین هم داده. (خطاب به رسل فرموده) « ای پیامبران! از پاکیزه‌ها بخورید و کارهای نیک انجام دهید! که من به آنچه انجام می‌دهید آگاهم» ( و خطاب به مؤمنین هم) «ای کسانی که ایمان آورده اید! از پاکیزه‌هایی که روزیتان گردانده ایم بخورید!» سپس ( در ادامه گفته‌هایش) به افرادی اشاره کرد که با حرام پرورده شده اند و خوراک و پوشاک و آشامیدنی شان از حرام است، به سفرهای طولانی می‌پردازند ( لابد برای کسب حرام ) و بعد ژولیده موی و غبار آلود دست به آسمان بر می‌افرازند و می‌گویند: یا ربّ یا ربّ. کی و چگونه دعایشان مستجاب خواهد شد؟!»
امروز وقتی که مسلمانان را به اعتبار نماز و عبادات ظاهری و به کارگیری تسبیح دست و عادت دادن زبان به پندها و کلمات آراسته‌ی دینی می‌شماری، چه فراوانند! امّا وقتی که به اعتبار پرهیز از حرام خواری و رعایت موازین الهی در این خصوص و توجه به رضای خدا در قبال هر آنچه به جیب سرازیر می‌شود، آنان را می‌شماری، چه اندکند!
چه فراوان دیده ایم مسلمانانی را که جزء بهترین‌ها و برترین‌ها محسوب می‌شده اند و برای دعوت به اسلام و برنامه‌ی هدایت بخشش جملات شیرین و گوارایی را عرضه داشته اند. امّا به محض اینکه تجارت سودآوری که مقتضی مقداری انحراف از اسلام و احکام آن بوده رخ نموده است، سریعاً و بی هیچ نوع ترس و واهمه ای به سوی آن پرگشوده اند و وقتی هم که برادر دینیشان به ایشان هشدار داده است، امر غیر قابل تأویل را تأویل نموده، و برای کسب آن مال، فقه تازه‌ی بی اساس و دلیلی را پی ریخته اند.
این درمان‌های چهارگانه، را ه ناگزیر اصلاح دل و نجات دادنش از آن امراض نهانیی است که قرآن آن‌ها را، گناهان پوشیده نام نهاده است.
بدون تردید این درمان‌ها و با بی توجهی به گناهان پوشیده، نه کاری از مسلمانان اصلاح خواهد شد و نه اجتماعی مبتنی بر «حق» گردشان خواهد آورد و نه از موانع و مصایبی که امروزه از آن به فریاد آمده اند نجات خواهند یافت.

[5] بخشی از آیه‌ی 155 سوره‌ی اعراف
[6]بخشی از آیه‌ی 14 غافر
[7] بخشی از آیه‌ی 56 سوره‌ی اعراف
[8] بخشی از آیه‌ی 90 سوره انبیاء
[9] بخشی از آیه‌ی 60 سوره غافر « وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ »

((منبع: پایگاه اطلاع رسانی اصلاح))

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آپلود عکس" alt="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" title="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه
    سه شنبه 28 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" title="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان
    پنجشنبه 16 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" title="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!
    شنبه 17 مرداد 1394
    "" alt="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." title="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید...
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394
    نظرسنجی
    وبلاگ تا چه اندازه میتوانددر حال و اینده رضایت شما را جلب کند
    ندای وبلاگ

    ما با افتخار اعلام میکنیم

    که مدیران ونویسندگان این

    وبلاگ همیشه و با جان و دل

    وفادار و پایبند به تمام اصول و قوانین

    مذاهب اربعه و خصوصا مذهب والای شافعی

    میباشد.

    لذادست یاری به سوی تمام هم

    اندیشان دراز میکنیم تا در هر مطلب و

    مشکلی ما را از راهنمایی خودشان محروم

    نفرمایند.

    خواهشمندیم ما را فقط در دایره ی مذهب حضرت

    شافعی رضی الله عنه راهنمایی یا رفع اشکال نمایید.

    حتما بخوانید

    یک شخصی گفت:الله اکبر

    بعد گفت:لااله الاالله محمدرسول الله

    بعد گفت:سبحان الله وبحمده سبحان الله العظیم

    بعد گفت:لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    این شخص70000نیکی را بدست آورد.

    این شخص خود شما هستید.

    مبارکتان باد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 158
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 182
  • بازدید ماه : 301
  • بازدید سال : 524
  • بازدید کلی : 41,495
  • کدهای اختصاصی

    سنت

    سنت یعنی تبدیل عادت

    به عبادت

    آن هم فقط با داشتن

    قصد آن سنت

    مثلا:همه انگشتر دارند

    اما به قصد تبعیت

    از عمل پیامبر همان عادت شما

    تبدیل 

    به عبادت میشود.

    به همین سادگی.

    دومین سالگرد وبلاگ اهل سنت وجماعت دهگلان

    دو سال از ایجاد وبلاگ اهل سنت و جماعت دهگلان میگذرد.

    از تمامی دوستان خواهشمندیم که با نظرات خود ما را در راه پیشرفت بیشتر یاری کنند.