loading...
اهل سنت وجماعت دهگلان
12345 بازدید : 19 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

 

- باب در اهميت حفظ و نگهداری اسرار و رازهای نهانی

قال الله تعالی: {وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً} الإسراء: ٣٤

خداوند می فرمايد: و به عهد وفا کنيد، زيرا از وفا به عهد پرسيده خواهد شد. اسراء: 34

- وعن أبي سعيد الخُدْرِيِّ رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « إنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَة يَوْم الْقِيامَةِ الرَّجُل يُفضِي إلى المَرْأَةِ وَتُفضِي إلَيهِ ثُمَّ يَنْشُرُ سِرَّهَا» رواه مسلم.

- از ابو سعيد الخدری رضی الله عنه روايت است که:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  فرمود: همانا از بدترين مردم در نزد خدا از روی مرتبه در روز قيامت، مرديست که با زن همبستر می گردد و زن با او همبستر می گردد، سپس راز زن را آشکار می کند.

 

- وعن عبد اللَّه بن عمر رضي اللَّه عنهما أن عمر رضي اللَّه عنه حين تَأَيَّمتْ بِنْتُهُ حفْصةُ قال: لقيتُ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّان رضي اللَّه عنه، فَعَرَضْتُ علَيْهِ حفصةَ فَقلت: إنْ شِئتَ أنكَحْتُكَ حَفْصَةَ بِنْتَ عُمر؟ قال: سَأَنْظُرُ في أمْرِي فَلبِثْتُ ليَالِي، ثُمَّ لَقِيني، فقال: قد بدا لي أنْ لا أَتَزَوَّجَ يوْمي هذا، فَلَقِيتُ أبا بَكْرِ الصِّديقَ رضي اللَّه عنه. فقلت: إن شِئْتَ أَنكَحْتُكَ حَفْصةَ بنْتَ عُمَر، فصمتَ أبو بكْر رضي اللَّه عنه، فَلَمْ يرْجِعْ إليَّ شَيْئاً، فَكُنْتُ عَلَيْهِ أَوجَد مِنِّي على عُثْمان، فَلَبثْتُ ليَالي، ثُمَّ خطَبهَا النبي صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، فَأَنْكَحْتُهَا إيَّاه، فلَقِينَي أبُو بكْرٍ فقال: لَعَلَّكَ وجَدْتَ علَيَّ حِينَ عَرضْتَ علَيَّ حفْصة فَلَمْ أَرْجعْ إِلْيَكَ شَيْئا؟ فقلت: نَعم. قال: فإنهْ لمْ يَمْنعْني أنْ أرْجِعَ إِلَيْكَ فيما عرضْتَ عليَّ الاَّ أَنِّي كُنْتُ عَلِمْتُ أَنَّ النَّبِيَّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم ذَكرَها، فَلَمْ أَكُنْ لأَفْشِي سِرَّ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم، ولوْ تَركَهَا النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم لقَبِلْتُهَا، رواه البخاري.

- از عبد الله بن عمر رضی الله عنهما روايت است که:

عمر رضی الله عنه گفت: چون دخترش حفصه بيوه شد، با عثمان رضی الله عنه ملاقات نموده و حفصه را برای ازدواج وی پيشنهاد کرده و گفتم: اگر بخواهی حفصه بنت عمر رضی الله عنه را به عقد نکاحت در آورم.

گفت: در کارم می نگرم.سپس چند شبی صبر نمودم و باز او را ديدم و گفت: به اين نظر رسيدم که در اين وقت ازدواج نکنم. باز ابوبکر رضی الله عنه را ملاقات نموده به وی گفتم: اگر بخواهی حفصه بنت عمر رضی الله عنه را به عقد نکاحت درآورم. ابوبکر رضی الله عنه خاموش گشته و هيچ چيزی نگفت. از اينرو بيش از عثمان رضی الله عنه بر وی خشمناک بودم. چند شبی صبر کردم، سپس پيامبر صلی الله عليه وسلم او را خواستگاری نموده و من او را بر ايشان به نکاح دادم.

ابوبکر رضی الله عنه مرا ديده و گفت: حتماً بر من قهر شدی از اينکه حفصه را بر من عرضه نمودی و من چيزی برايت نگفتم؟

گفتم: بلی.

گفت: چيزی مرا باز نداشت از اينکه در برابر پيشنهادی که کردی جوابی دهم، جز اينکه ميدانستم که پيامبر صلی الله عليه وسلم او را ياد کرده بود و من کسی نبودم که راز رسول الله صلی الله عليه وسلم  را افشاء کنم و اگر پيامبر صلی الله عليه وسلم او را می گذاشت، قبولش می کردم.

- وعن عائشة رضي اللَّه عنها قالت: كُنَّ أَزْواجُ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم عنْده، فَأْقْبلتْ فَاطِمةُ رضي اللَّه عنها تَمْشِي. مَا تَخْطيءُ مِشْيتُهَا مِنْ مِشْيَةِ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم شَيْئا، فَلَمَّا رآها رَحَّبَ بها وقال: « مرْحباً بابنَتي » ثُمَّ أَجْلَسهَا عنْ يمِيِنِهِ أَوْ عنْ شِمالِه. ثُمَّ سارَّها فَبَكتْ بُكَاءً شديدا، فلَمَّا رَأى جَزَعَها سَارَّها الثَّانِيةَ فَضَحِكَت، فقلت لهَا: خصَّك رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم مِن بيْنِ نِسائِهِ بالسَّرار، ثُمَّ أَنْتِ تَبْكِين؟  فَلَمَّا قَام رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم سأَلْتُهَا: ما قال لكِ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم؟ قالت: ما كُنْتُ لأفْشِي عَلى رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم سِرَّه. فَلَمَّا تُوُفِّيَ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم قلت: عَزَمْتُ عَلَيْكِ بِمَا لي عَلَيْكِ مِنَ الحَق، لَمَا حدَّثْتنِي ما قال لكِ رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم؟ فقالت: أَمَّا الآنَ فَنعم، أَما حِين سَارَّني في المَرَّةِ الأولى فَأخْبرني « أَنَّ جِبْرِيل كَان يُعارِضُهُ القُرْآن في كُلِّ سَنَةٍ مرَّة أَوْ مَرَّتَيْن، وأَنَّهُ عَارَضهُ الآنَ مَرَّتَيْن، وإني لا أُرَى الأجَل إلاَّ قدِ اقْتَرَب، فاتَّقِي اللَّه واصْبِرِي، فَإنَّهُ نِعْم السَّلَف أَنَا لكِ » فَبَكَيْتُ بُكَائيَ الذي رأيْت، فَلَمَّا رَأَى جَزعِي سَارَّني الثَانيةَ ، فقال: « يَا فَاطمةُ أَما تَرْضِينَ أَنْ تَكُوني سيِّدَةَ نِسَاء المُؤْمِنِين، أوْ سَيِّدةَ نِساءِ هذهِ الأمَّة؟ » فَضَحِكتُ ضَحِكي الذي رأَيْت، متفقٌ عليه. وهذا لفظ مسلم.

- از عائشه رضی الله عنها روايت شده که گفت:

زنهای پيامبر صلی الله عليه وسلم نزد شان بودند که فاطمه رضی الله عنها آمد که رفتارش از رفتار رسول الله صلی الله عليه وسلم  تفاوتی نداشت. چون آنحضرت صلی الله عليه وسلم وی را ديدند، به آمدنش اظهار خوشی نموده و فرمود: دخترم خوش آمده و سپس او را بطرف راست يا چپ خويش نشانده و با او به آهستگی چيزی گفت که او سخت گريست، چون جزع فزع او را مشاهده کرد به آهستگی با او چيزی گفت که خنديد. من به وی گفتم: رسول الله صلی الله عليه وسلم  ترا از ميان زنان به راز گفتن اختصاص داد و باز تو ميگريی؟ چون رسول الله صلی الله عليه وسلم  برخاست از وی پرسيدم که رسول الله صلی الله عليه وسلم  برايت چه گفت؟

گفت: من راز رسول الله صلی الله عليه وسلم  را افشاء نمی کنم. چون رسول الله صلی الله عليه وسلم  وفات نمود، گفتم: ترا قسم می دهم بحقی که من بر تو دارم، اينکه بمن بگوئی که رسول الله صلی الله عليه وسلم  برايت چه گفت؟

وی گفت: اما اکنون مانعی ندارد. بار اول که با من راز گفت بمن خبر داد که جبريل عليه السلام هر سال يکبار يا دوبار قرآن را بوی عرضه می نموده و حالا دوبار بوی عرضه کرده است و من اجلم را نزديک مشاهده می کنم، پس از خدا بترس و صبر کن، زيرا من سلف نيکی برايت هستم و همانطور که ديدی گريستم. و چون جزع فزعم را ديد بار دوم با من راز گفته و فرمود: ای فاطمه آيا راضی نمی شوی که سردار زنان مؤمن يا فرمود که: سردار زنان اين امت باشی؟ و من چنانچه ديدی خنديدم.

- وعن ثابتٍ عن أنس، رضي اللَّه عنه قال: أَتى عليَّ رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم وأَنا ألْعبُ مع الْغِلْمان، فسلَّمَ عَلَيْنَا، فَبَعَثني في حاجة ، فَأبْطأْتُ على أُمِّي، فَلَمَّا جِئتُ قالت: ما حَبَسَك؟ فقلت: بَعَثَني رسولُ اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم لحَاجَةٍ ، قالت: ما حَاجته؟ قلت: إِنَّهَا سر. قالتْ: لا تُخِبرَنَّ بسِر رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم أحدا. قال أَنَس: واللَّهِ لوْ حدَّثْتُ بِهِ أحَداً لحدَّثْتُكَ بِهِ يَا ثابِت. رواه مسلم. وروى البخاري بَعْضَهُ مُخْتصرا.

- از ثابت از انس رضی الله عنهما روايت است که گفت:

رسول الله صلی الله عليه وسلم  نزدم آمدند، من با بچه ها بازی می کردم. پس برما سلام نمود و مرا برای کاری فرستادند و من ديرتر نزد مادرم رسيدم. چون آمدم مادرم گفت: چرا دير کردی؟

گفتم: رسول الله صلی الله عليه وسلم  مرا برای کار خويش فرستادند.

گفت: کار شان چه بود؟

گفتم: آن پوشيده است.

گفت: هيچکس را از راز رسول الله صلی الله عليه وسلم  باخبر مساز!

انس رضی الله عنه گفت: بخدا اگر به کسی آنرا صحبت می کردم برايت صحبت می کردم، ای ثابت!

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آپلود عکس" alt="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" title="بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">بی گناهی یزید بن معاویه در شهادت حضرت حسین رضی الله عنه
    سه شنبه 28 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" title="زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">زرتشت_پیامبر دروغین ایران باستان
    پنجشنبه 16 مهر 1394
    آپلود عکس" alt="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" title="جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!" width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">جاهلیت نو ظهور پشت نقاب پیشرفت؟!
    شنبه 17 مرداد 1394
    "" alt="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." title="دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید..." width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">دوستان حتما این کتاب را تهیه کنید...
    پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394
    نظرسنجی
    وبلاگ تا چه اندازه میتوانددر حال و اینده رضایت شما را جلب کند
    ندای وبلاگ

    ما با افتخار اعلام میکنیم

    که مدیران ونویسندگان این

    وبلاگ همیشه و با جان و دل

    وفادار و پایبند به تمام اصول و قوانین

    مذاهب اربعه و خصوصا مذهب والای شافعی

    میباشد.

    لذادست یاری به سوی تمام هم

    اندیشان دراز میکنیم تا در هر مطلب و

    مشکلی ما را از راهنمایی خودشان محروم

    نفرمایند.

    خواهشمندیم ما را فقط در دایره ی مذهب حضرت

    شافعی رضی الله عنه راهنمایی یا رفع اشکال نمایید.

    حتما بخوانید

    یک شخصی گفت:الله اکبر

    بعد گفت:لااله الاالله محمدرسول الله

    بعد گفت:سبحان الله وبحمده سبحان الله العظیم

    بعد گفت:لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    این شخص70000نیکی را بدست آورد.

    این شخص خود شما هستید.

    مبارکتان باد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 37
  • بازدید ماه : 156
  • بازدید سال : 379
  • بازدید کلی : 41,350
  • کدهای اختصاصی

    سنت

    سنت یعنی تبدیل عادت

    به عبادت

    آن هم فقط با داشتن

    قصد آن سنت

    مثلا:همه انگشتر دارند

    اما به قصد تبعیت

    از عمل پیامبر همان عادت شما

    تبدیل 

    به عبادت میشود.

    به همین سادگی.

    دومین سالگرد وبلاگ اهل سنت وجماعت دهگلان

    دو سال از ایجاد وبلاگ اهل سنت و جماعت دهگلان میگذرد.

    از تمامی دوستان خواهشمندیم که با نظرات خود ما را در راه پیشرفت بیشتر یاری کنند.